یادداشت| میراثی که با طلا نمیخرند و با نقره نمیفروشند
به گزارش نوید شاهد ایلام، وطن خانهای است که در دل همه ما جا دارد جایی که از کودکی در آن رشد کردهایم و خاطراتمان را ساختهایم فدا کردن جان و تن برای وطن یعنی عشق عمیقی که به خاک و مردمش داریم یعنی حاضر بودن برای حمایت و نگهداری از آن در سختیها و شادیها.
جان چیزی شیرین و باارزش است، اما وقتی صحبت از وطن میشود این ارزش چند برابر میشود اینکه آدم بتواند سهمی در سربلندی کشورش داشته باشد بزرگترین افتخاری است که میتوان تصور کرد وطن یعنی کوچههایی که در آنها قدم زدهایم مدرسههایی که در آن درس خواندهایم آدمهایی که کنارشان زندگی کردهایم.
مادر وطن نامی که همیشه در قلبمان زنده است عشق به وطن هیچوقت کم نمیشود همیشه در حرفهایمان و فکرهایمان جاری است هر جا که باشیم قلبمان به خاطرش میتپد.
مثل پروانهای که در روشنایی شمع میسوزد عشق به وطن تمام وجودمان را پر کرده است سرزمینمان مثل شمعی است که راه را برایمان روشن میکند اگر روزی جانمان را در راه عشق به وطن بدهیم شیرینترین سرنوشت خواهد بود.
تا وقتی که خون در رگهایمان جریان دارد نام وطن زنده خواهد بود با هر نفس عشق به آن را احساس میکنیم هیچ چیز جای آن را نمیگیرد هیچ احساسی به اندازه عشق به وطن قوی نیست؛ و اگر روزی دنیا را ترک کنیم تنها آرزویمان این است که کفنمان از پرچم وطن باشد نشانهای از عشقی که تا آخرین لحظه در دل داریم.
آری فروختن وطن به بهای مشکلات اقتصادی یعنی پذیرفتن شکست در برابر سختیها به جای تلاش برای حل آنها هیچ بحرانی دائمی نیست و گذر زمان نشان داده که ملتها با اتحاد و فداکاری میتوانند از شرایط دشوار عبور کنند، اما خیانت به سرزمین راهی است که سرانجام ندارد زخمی است که هیچ درمانی ندارد آیا میتوان دشواریهای امروز را دلیل کنار گذاشتن افتخاری دانست که نسلهای پیشین برای آن جنگیدهاند؟
در پایان میتوان گفت بیکاری، تورم و فشارهای اقتصادی همگی مشکلاتی هستند که با تلاش برنامهریزی و همبستگی قابل حلاند، اما وطن چیزی نیست که بتوان جایگزینی برای آن یافت فروختن آن به امید رفاه زودگذر یعنی نابود کردن آیندهای که میتوانست با اراده و پشتکار ساخته شود، وطن میراثی که با طلا نمیخرند و با نقره نمیفروشند، زیرا ارزشش فراتر از هر ثروتی است و هیچ قیمتی نمیتواند جای امنیت استقلال و هویت را بگیرد و هیچ سودی ارزش از دست دادن عزت ملی را ندارد.
انتهای پیام/