خاطرات شهید علی اختری

خاطرات شهید علی اختری

ما ماندیم و تصویر لب‌هایی که هیچ وقت بدون خنده نبود

نوید شاهد - «آنقدر خندید و زبان ریخت و نازم را کشید که نتوانستم مانع شوم. رفت سراغ رفیقش پسر حاج آقا اختری که در خواب بهش گفته بود: تا ده روز دیگه می‌آی پیشم. ...» به مناسبت سیزده آبان، در دو بخش خاطراتی از دانش‌آموز شهید «علی اختری» برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. نوید شاهد سمنان توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه