نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید
هم‌رزم شهید «نعمت‌الله رجبی» نقل می‌کند: «در عالم بی‌خیالی می‌گفتیم و می‌خندیدیم؛ و صدایی توجه ما را جلب کرد و گفت: اینجا جبهه است و خط مقدم، چرا ایام رو به غفلت می‌گذرونید؟ یک مقدار هم به فکر قیامت باشین! ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۵

همسر شهید «نعمت‌الله رجبی» نقل می‌کند: «بعد از شهادتش فقیری به منزل ما آمد. وقتی متوجه شد نعمت‌الله شهید شده، شروع کرد به گریه کردن. ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۴

مادرخانم شهید «نوروزعلی امیرفخریان» نقل می‌کند: «نوروزعلی می‌گفت: اگه شما برین مسجد، بچه‌ها با مسجد بیگانه نمی‌شن. اگه به رفتار خودمون دقت کنیم، همه چیز درست می‌شه. اونا هم راه رو پیدا می‌کنن.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در سه بخش خاطراتی از این معلم شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت سوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۸۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۲

هم‌رزم شهید «نوروزعلی امیرفخریان» نقل می‌کند: «از او سؤال کردم: راه امام حسین (ع) رو چطوری می‌تونیم ادامه بدیم؟ جواب داد: راه امام حسین، راه امامه! اگه سستی کنیم روز قیامت نمی‌تونیم جوابگو باشیم.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در سه بخش خاطراتی از این معلم شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۱

دوست شهید «نوروزعلی امیرفخریان» نقل می‌کند: «گفتم؛ معلمی و با بچه‌های مردم سر و کله زدن سخته؛ چطور قبول کردی؟ گفت: اگه سختی‌های معلمی رو توی یک کلمه خلاصه کنیم به عشق می‌رسیم. اگه بخواهیم معنی عشق رو ببینیم باید بریم جبهه.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در سه بخش خاطراتی از این معلم شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۷۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۰

دوست شهید «ابوالقاسم همتی» نقل می‌کند: «احوالپرسی کردیم. پرسیدم: ابوالقاسم! داری چکار می‌کنی؟ جواب داد: برای یکی از شهدا پرچم می‌نویسم. گفتم: من هم دنبال جمله «اللهم قو على خدمتک جوارحی» که خودت انتخاب کردی گشتم و پیدا کردم. بالای اسم تیم روی لباس‌های ورزشی بنویس. گفت: حق با توست. باید بین ورزش و دین ارتباط ایجاد کنیم.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، خاطراتی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۳۳۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۷

مادر شهید «حسین قدس» نقل می‌کند: «گفت: مامان! می‌خوام برم جهاد. گفتم: واسه چی؟ تو خودت هنوز بچه‌ای. یه نفر باید مواظب تو باشه. گفت: مامان! بذار برم. همه رفتن و من موندم. بین چه پسرایی رفتن! یکی از یکی بهتر. اگه دنیا جای موندن بود، اونا از من جلوتر بودن.» نوید شاهد سمنان به مناسبت شب‌های قدر، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۳۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۴

قسمت نخست گفتگو با والدین شهید علی‌اصغر صرفی
شهید «علی‌اصغر صرفی» متولد شهرستان تهران، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر نقل می‌کند: «علی‌اصغر به خوابم آمد و از من ناراضی داشت. گفتم چرا از من ناراحتی. گفت: چون امر به معروف نمی‌کنی.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۳۳۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱

هم‌رزم شهید «حسین قدس» نقل می‌کند: «به محض رسیدنش، هواپیما‌های دشمن آسمان آبی را پر کردند. حسین پرید پشت ضدهوایی‌اش. حسین! بیا پایین. چرا کلاه نذاشتی؟ گلوله‌های پشت سر هم به طرف هواپیما شلیک و چند دقیقه بعد صدای ضدهوایی خاموش شد. وقتی جنازه‌اش را دیدم فرق سرش از وسط دو تا شده بود، اما خنده‌ای زیبا روی لبانش نقش بسته بود.» نوید شاهد سمنان به مناسبت شب‌های قدر، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۲۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱

مادر شهید «خلیل‌الله عارفی» نقل می‌کند: «زنگ در به صدا درآمد. جوانی ساک به دست پشت در بود. می‌دانستم آمده تا خبر شهادت پسرم خلیل را بدهد. هنوز لب به سخن باز نکرده بود که گفتم: خودم دیشب خواب دیدم که پسرم به سمت خدا پرواز کرد!» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۰

هم‌رزم شهید «خلیل‌الله عارفی» نقل می‌کند: «دست در دستانم قرار داد و با صدای ضعیف گفت: یاحسین! دست بر چشمانش گذاشتم. او که خلیل دوستان بود، رفت تا خلیل بودنش را در درگاه حق هم به اثبات رساند.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۰۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۹

شهید «حاج قاسم سلیمانی» پیرامون شهید زنگی آبادی می گوید: ایده حاج یونس این بود که ما باید نیروهایمان را مانند چریک تربیت کنیم به طوری که اگر یک هفته توی بیابان گیر کردند و اسیر شدند از گرسنگی یا تشنگی اطلاعات را لو ندهند و مقاومت در مقابل این امر تنها از طریق آموزش‌های سخت و طاقت فرسا میسر است.
کد خبر: ۵۳۳۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۸

به مناسبت سالگرد ولادت شهید «سیدجعفر احمدپناه»، ویژه‌نامه این شهید والامقام برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۳۲۷۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۳

شهید عملیات رمضان:
در مدتي كه برادرم مفقود بود، مادرم رحمت خدا رفت و بعد از هجده سال اعلام كردند كه تعدادی جسد شهيد آورده‌اند. وقتي ما رفتيم از عبدالرضا فقط آثاري آورده بودند. يک جفت كفش از برادرم آورده بودند كه كنار جسدش در يک كانال بوده... در متن خبر ادامه خاطره ی برادر شهید عبدالرضا آتشی را بخوانید.
کد خبر: ۵۳۲۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۳

خاله شهید «عزیزالله رضایی‌برمی» نقل می‌کند: «ماه رمضان بود. از سحر تا ساعت ده صبح کار سنگین بنایی و دهن روزه، گاهی سیاه می‌شد و صداش درنمی‌آمد. می‌گفتم: خاله‌جان! یا روزه نگیر یا کار نکن!» می‌گفت: خاله خوبم! روزه هم می‌گیرم و کار هم می‌کنم!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۲۶۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۲

پیرامون شهید «احمد عبدالهی»؛
همرزم شهید «احمد عبدالهی» به نقل از شهید می گوید: گلوله ها چنان می اومدن که رکعت اول رو با شتاب خوندم. یکدفعه یادم اومد در حال صحبت کردن با خدا هستم و از ترس تیر و ترکش، فقط به جان خودم فکر می کنم؛ استغفار کردم و رکعت دوم رو عادی خوندم؛ مثل همیشه.
کد خبر: ۵۳۲۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۱

همسر شهید «قربانعلی سلطانی» در خاطره‌ای از این شهید گفت: روزهای اخری که کنار من بود، حال و هوای عجیبی داشت احساس میکردم خدا او را انتخاب کرده است.
کد خبر: ۵۳۲۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۱

مادر شهید «احمد قربعلی» نقل می‌کند: «روزی که پدرش از بدرقه او برمی‌گشت، دیدم اشک بر گونه‌هایش نشسته. گفتم: چی شده؟ گفت: احمد دیگر برنمی‌گردد! چهره‌اش نورانی بود و دلش آرام، حال او با همیشه فرق داشت.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۲۴۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۰

شهیدان رضایی به روایت برادر؛
برادر شهیدان رضایی می گوید: یکی از بچه‌ها که نامش علی بود پشت چهارلول می‌نشست و با شجاعت عجیبی که داشت هواپیماهای عراقی را مقهور نترسی خود می کرد، یک روز هواپیماها راکتی به سمت او شلیک کردند به طوری که نه از علی و نه از چهارلول اثری نماند.
کد خبر: ۵۳۲۴۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۱

شهیدان رضایی به روایت برادر؛
برادر شهیدان رضایی می گوید: جوان های هم سن وسال کرامت در محله های مختلف بزنجان برای پیروزی انقلاب فعال بودند. محله باغ راهوئیه از محلاتی بود که جوان های آن هم تحصیل کرده و هم انقلابی بودند. یک روز یکی از جوان های همین محله دستش را با تیغ برید و با خون خود روی دیوار نوشت: مرگ بر شاه و درود بر خمینی.
کد خبر: ۵۳۲۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۰