خاطرات شفاهی جانبازان؛
«احمد بهزادی» جانباز ۶۰ درصد جنگ تحمیلی میگوید: «شب عملیات دارخوین بود که با رزمندگان دور هم جمع شده بودیم و نیت کردیم که اگر فاو و امالقصر را تصرف کردیم، همین جمع سینهخیز به کربلا برویم، اگر جنگ تمام شد، باز با همین جمع میرویم. تعدادی از رزمندگان در همان عملیات به شهادت رسیدند و چون قول داده بودیم همه با هم برویم، این آرزوی دیرینه را در دل دارم و هر ساله بیتاب رفتن به کربلا هستم.»
کد خبر: ۵۵۷۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۲
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد ملاح» میگوید: «بار اول که برای جبهه نامنویسی کرد به جبهه نفرستادنش که شهید ناراحت شد و به خانه آمد با اصرار زیاد بالاخره شهید را به جبهه فرستادند. تو عملیات بیتالمقدس با رمز علی بن ابی طالب مفقودالاثر شد. ما برای شهادت آماده بودیم، اینها خواست خداوند است.»
کد خبر: ۵۵۷۷۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۱
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد رئیسی» میگوید: «شهید خیلی مرد شریفی بود، به حدی شوخ بود که حتی تو جبهه هم بهش خوش میگذشت. از جبهه برایم نامه نوشت، نوشته بود به بچهها بگویید یک مسابقه فوتبال تدارک ببینند که داریم میآییم.»
کد خبر: ۵۵۷۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۹
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «قاسم عسکری» میگوید: «شهید انسان خیلی خوبی بود، یک کاغذ برایم آورد و گفت پایین آن را انگشت بزن، بهش گفتم من به رفتنت رضایت میدهم، اگر شما به جبهه نروید پس چه کسی برود.»
کد خبر: ۵۵۷۶۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلامعباس عفیفه» میگوید: «خیلی آدم درست و محترمی بود، فرایض دینی را مرتب به جا میآورد. به حدی خوب بود که حتی خانوادهام او را از بچه خود بیشتر دوست داشتند. هیچ وقت فکرش را نمیکردم که به جبهه برود و دیگر برنگردد حتی تا دو سال باور نمیکردم که همچین اتفاقی برایش افتاده است.»
کد خبر: ۵۵۷۶۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
خاطرهنگاری جانبازان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز سرافراز «حسین دهستانی اردکانی» به مصاحبه پرداخته است. این جانباز سرافراز چنین روایت میکند: « از سرما داشتم یخ می زدم چشمانم را باز کردم دیدم در سردخانه هستم. نای فریاد زدن نداشتم.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۷۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۱
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی هاشمیپور» میگوید: «شهید زیاد به ماموریت میرفت، به شهید میگفتم که بعضی از ماموریتها را نرود چون بچه کوچک داشتیم و برایم سخت بود، میگفت اگه من نروم و شخص دیگهای هم نرود پس تکلیف آینده چه میشود. شهدا رفتند و ما ماندهایم، انشاالله شهدا ما را در آن دنیا شفاعت کنند.»
کد خبر: ۵۵۷۳۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۱
خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
شهید «پرویز باپیری» از شهدای جنگ تحمیلی است با وجود اینکه سه بار مجروح شد، اما همچنان شور عشقِ حضور در جبهه و عشق به امام و انقلاب در وجودش موج میزد و روز قبل از شهادت براساس فالی که برای همرزمانش گرفته بود، پیش بینی کرد که خودش شهید می شود و عاقبت صبح روز بعد به آرزوی دیرینه اش رسید.
کد خبر: ۵۵۷۳۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
خاطرات شفاهی جانبازان ۷۰ درصد؛
«علی نجفیان متهور» درباره خاطرات دوران دفاع مقدس گفت: عشق به وطن و وطن پرستی همه را به سمت جبههها میکشاند.
کد خبر: ۵۵۷۲۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۹
خاطرات شفاهی خانوادههای شهدا؛
حاج «حمید فروشی» جانباز 70 درصد و از کارکنان خدوم بنیاد شهید استان ایلام، یکم فروردین 1400 دارفانی را وداع گفت و به یاران شهیدش پیوست، سیده روح انگیز عبداللهی همسر این شهید والامقام می گوید: ما سه دوست هم دانشگاهی بودیم که با سه جانباز هفتاد درصد ازدواج کردیم. در ادامه این مصاحبه تصویری تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۷۲۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۹
«نسرین سبزپور» میگوید: شهید باید برای شیفت برمیگشت شام خورد و دَم در ایستاد، به او گفتم: مگر نمیخواهی بروی؟ گفت: چرا میروم که او را با یک حس غریبی بدرقه کردم و این حس را هیچوقت فراموش نخواهم کرد.
کد خبر: ۵۵۷۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی محمدحسینی تختی» میگوید: «زمانی که جنگ شروع شد، من و شهید در خرمشهر زندگی میکردیم و با سختی زیاد خودمان را به شیراز رساندیم و از شیراز به بندرعباس آمدیم، شهید در تاریخ یک مهر برای جبهه خودش را معرفی کرد و در تاریخ 12 مهر به پادگان 05 کرمان اعزام شد. تنها خواستهام این هست که مراقب باشیم خون شهدا پایمال نشود.»
کد خبر: ۵۵۷۲۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
خاطرهنگاری والدین شهدا
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با پدر و برادر شهید بزرگوار «ولی الله شفیعی سورک» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۷۱۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
گفتگوی تصویری با مادر شهید«جواد عصری»
«طومار فصیحی» میگوید: جواد، دانشآموز بود که راهی جبهه شد. زمانی که مجروح میشود، او را به سنندج انتقال میدهند و در آنجا به شهادت میرسد. زمانی که به من خبر دادند من تهران بودم، در جواب گفتم به شهادت فرزندم افتخار میکنم او در راه امام حسین (ع) رفت.
کد خبر: ۵۵۷۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
خاطرهنگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با آزاده و جانباز سرافراز «سید محمد حسینی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۷۰۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی سالاری سردری» میگوید: «خیلی مرد خوب و مومنی بود، همیشه قرآن میخواند و انسان سر به زیری بود. تو وصیتنامهاش نوشته بود لباس سبز میپوشم، یا شهید میشوم یا به کربلا میروم.»
کد خبر: ۵۵۷۰۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۴
اولین کارگاه نویسندگان نوقلم با عنوان «ادبیات خلاق» با موضوع ایثار و شهادت توسط معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران ویژه خانوادههای ایثار و شهادت برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۶۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳
خاطرات شفاهی والدین گرانقدر شهدا؛
شهید «میرزا مرادی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که آبان ماه 1366 در جبهه سلیمانیه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می گوید: «هر روز پسرم جلوی چشمانم هست و تمام لحظات زندگیام وجودش را احساس میکنم.» فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۶۹۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲
خاطرات شفاهی جانبازان ۷۰ درصد؛
محمدرضا دهقان جانباز ۷۰ درصد گفت: پدر و مادرم با رفتنم به جبهه مخالفت میکردند که با ترفند توانستم رضایت آنها را کسب کنم.
کد خبر: ۵۵۶۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱
گفتگوی تصویری با برادر شهید ترور «نصرالله والایی»
«هوشنگ والایی» میگوید: نصرالله، سرباز نیروی انتظامی بود در حین خدمت دانشکده افسری قبول میشود چند سال آنجا درس خواند، سپس او را به ایرانشهر اعزام میکنند با خیلی از اشرار درگیر شده بود تا اینکه به دست آنها اسیر شد و او را در پاکستان به شهادت رساندند.
کد خبر: ۵۵۶۸۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰