تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمدابراهیم امیدی» می گوید: ابراهیم خیلی خوشرو بود. با اینکه نامزد داشت اما مدام به جبهه می رفت، هر زمان از بیرون میآمد دست من و پدرش را میبوسید و میگفت: شما کار نکنید، تا من را دارید غم نداشته باشید.
کد خبر: ۵۵۵۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱
مادر شهید «بخشعلی مهدیخانی سرو جهانی» درباره آرزویش چنین میگوید: دلم میخواهد مرا هم به سردشت ببرند، جایی که فرزندم آنجا به شهادت رسیده است و تاکنون از پیکرش خبری ندارم، شاید نشانی از او را آنجا بیابم.
کد خبر: ۵۵۵۵۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهیدان معظم «مهدی، مریم و فرشته میرزایی» در جریان بمباران هوایی ۲۶ اسفندماه سال ۱۳۶۶ شهر آبدانان به دست مزدوران رژیم بعث به مقام رفیع شهادت نایل آمدند. مادر شهیدان میرزایی میگوید: من خودم جانباز و فرزند شهیدم و همسرم هم جانباز است افتخار میکنم که مادر سه شهیدم به خاطر پابرجا ماندن انقلاب خون دادیم. در ادامه مصاحبه تصویری با این مادر گرانقدر منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۵۵۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
کتاب «چشم و چراغ» که روایتی تصویری از زندگی پدران و مادران شهدای استان مرکزی است از سوی نشر یوحنا به چاپ مجدد رسید.
کد خبر: ۵۵۵۴۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۵
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا ، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با مادر شهید بزرگوار «سیدعلی طباطبائی خلیل آباد» به مصاحبه پرداخته است. این مادر بزرگوار چنین روایت میکند: «چهل شب نذر تشرف به مسجد جمکران کردیم که خبری از اسارت یا شهادت فرزندمان بیاید. آرزویم این بود که اگر به شهادت رسیده است فرزندم قبر داشته باشد (پیکرش باز گردد).» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۵۴۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۶
اسناد افتخار/
شهید «فهد یاسمی» که سالها در جبههها جهت دفاع از وطن حضور و آرزوی شهادت داشت، بعد از جنگ درِ باغ شهادت به رویش گشوده شد و سرانجام فروردین ۱۳۷۱ به علت برخورد با مواد منفجره به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید میگوید: «مشغول پخت نان بودم که خبر شهادت پسرم را آوردند.» در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۵۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «علی اکبر جدیدی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «من روزه بودم که علی اکبر به دنیا آمد. علی اکبر خیلی ساده زندگی می کرد و بسیار بخشنده بود. کفاشی می کرد که تصمیم گرفت کار را رها کند و به جبهه برود.»
کد خبر: ۵۵۴۹۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حمیدرضا افسری» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «حمیدرضا بعد از پایان تحصیل ابتدایی مشغول به کار شد و سال 1363 از طریق دستکاری شناسنامه راهی جبهه شد. بعد از شهادت پسر عمویش علاقهاش به جبهه بیشتر شد و طاقت ماندن نداشت و بعد از دوره آموزشی در جبهه شهید شد.»
کد خبر: ۵۵۴۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «محمد خاکپور» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «محمد که به دنیا آمد، خیر و برکت به خانه ما وارد شد و زندگیمان متحول شد. چهارده سالگی خواست به جبهه برود. 4 سال که در جبهه بود شیمیایی شد؛ مدتی که در بستر مجروحیت شیمیایی بود خیلی بیطاقتی میکرد با آن که مجروح بود مجدد به جبهه رفت و اینبار که مجدد مورد مجروحیت قرار گرفت به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۵۴۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «مقصود آجرلو» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «مقصود مرخصی که آمده بود یک عکس از خود را قاب کرده بود و برایم آورد که یادگاری باشد برایم از او.»
کد خبر: ۵۵۴۹۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید "علی نجات ملکی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «علی نجات از کودکی کار می کرد. 18 سالگی رفت سربازی و برای همه بخشنده بود. »
کد خبر: ۵۵۴۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید "ابوالفضل شریف زاده" در خاطراتی از فرزندش می گوید:«ابوالفضل پاسدار بود. او فرزند بسیار آرام و سربهزیری بود. وقتی خبر شهادتش را شنیدم به صورت خود لطمه زدم و شیون میکردم بعد بلند شدم و گفتم پاسدارها سلامت باشید که شما همه سربازهای من هستید و دوستتان دارم. »
کد خبر: ۵۵۴۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «فضل الله اصغری» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «فضل الله چهار ماه در بسیج بود و بعد از بازگشت اقدام کرد تا به سربازی برود با اینکه برادرش جبهه بود و شش ماه به موعد سربازیاش مانده بود، راهی جبهه شد که من به او میگفتم مادر من میترسم که شهید شوی و او در پاسخ میگفت امام گفته باید بروم و این یک مسئولیت شرعی است برایم.»
کد خبر: ۵۵۴۹۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حسین بیاتی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «حسین در روستا چوپانی میکرد، وقتی زمان سربازیاش فرا رسید از من خواست به جبهه برود، او میدانست که شهید خواهد شد. بعد از شهادتش او را به حرم امام رضا (ع) بردند و من از طریق تلویزیون متوجه شدم حسن شهید شده است.»
کد خبر: ۵۵۴۹۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۶
درد و دلهای عاشقانه مادر شهید ابراهیمی؛
"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد میباشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از "آسمان، آبیتر" با مادر شهید «حسین ابراهیمی خوسفی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۴۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» میگوید: ساعت 10 صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خونه و گفت مادر مدرسه ما 15 دانشآموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آنها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۴۱۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۷
خاطرات والدین شهدا؛
شهیدان «فریده و معصومه شیخی» دو خواهر شهید که با زبان روزه بهمن ماه 1374 در منطقه مرزی امیرآباد بر اثر برخورد با مین های به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. مادر شهیدان شیخی با حسرت می گوید: همدم روزهای تلخ و شیرینم بودند. قسمتم این طوری بود که هر دو با هم آسمانی شوند و من در حسرت دوریشان بسوزم.
کد خبر: ۵۵۴۰۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۵
همسر شهید گرانقدر «خلیل احمدی» اینگونه سخن می گوید: برای مرخصی و دیدن ما آمده بود که بعد از چند ساعت آماده رفتن به میدان نبرد بود که در راه توسط ضدانقلابیون به شهادت رسید . همه فکر می کردند که در جبهه است و سه ماه طول کشید تا پیدایش کنیم.
کد خبر: ۵۵۳۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
والدین شهید حمیدرضا غیاث آبادی از غیرت و حس ناموس پرستی فرزند شهیدشان خاطراتی را بیان نمودند: «حمیدرضا بسیار خوب قرآن را تفسیر میکرد وقتی میخواست راهی جبهه شود پدرش رضایتنامهاش را برایش نوشت. او با شنیدن فریاد یا حسین در جبههها و اطلاع از کشته شدن دختران ایرانی به دست حزب بعث راهی جبهه شد.»
کد خبر: ۵۵۳۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
طاهره علیمحمدی مادر شهید حسن حبیبی میگوید: «حسن در همه امورات منزل به ما کمک میکرد. او در نوجوانی و جوانی به مسجد میرفت و اوقاتش را آنجا سپری میکرد. دوران تحصیل را سپری و عزم رفتن به جبهه را کرد و همزمان در کنکور سراسری نیز شرکت کرده بود و زمانی که به شهادت رسید خبر قبولی در دانشگاه را به ما دادند.»
کد خبر: ۵۵۳۷۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۰