امام حسین ع - صفحه 2

امام حسین ع

همه‌چیز درباره طرح نائب‌الشهید در پیاده‌روی اربعین

به‌منظور فراهم‌آمدن امکان پذیرش نیابت شهید مورد نظر توسط اشخاص و دریافت کارت نائب‌الشهید تکمیل بانک اطلاعات شهدا طرح و همچنین شناسایی نائبان شهدا، سامانه نرم‌افزاری نائب‌الشهید طراحی شد.
اربعین حسینی شهدای استان سمنان

اربعین در جبهه/ عزاداری رزمندگان سمنانی در اربعین حسینی + کلیپ

مراسم سینه زنی و عزاداری رزمندگان استان سمنان در جبهه ها

اجتماع بزرگ زنان عاشورایی برگزار می‌شود

اجتماع بزرگ زنان عاشورایی در آستان مقدس امامزاده سیده ملک خاتون برگزار می‌شود.

عزاداری اباعبدالحسین(ع) در اسارتگاه عراقی‌ها

در بخشی از خاطرات آزاده احمدعلی قورچی آمده است: در موقع عزاداری در کنار هر یک از پنجره‌ها نگهبانان خودی می‌ایستادند در حالی که آینه‌ای کوچک به دست داشتند به وسیله آن مسیر آمدن نگهبانان عراقی را زیر نظر داشتند و با آمدن نگهبان عراقی کلمه رمز که از قبل تعیین شده بود توسط نگهبان خودی گفته می‌شد و بچه‌ها حالت عادی به خود می‌گرفتند.
روایت شنیداری « کتاب آه » براساس ترجمه مقتل نفس المهموم/ بخش دوم

مقتل صوتی امام حسین (ع)/ آب را می بندند، ورود شمر با فرمان حمله، شب و صبح عاشورا

اهتزاز بزرگترین پرچم عزای حسینی در تهران

بزرگترین پرچم عزای حسینی در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تهران به اهتزاز درآمد.
روایت شنیداری « کتاب آه » براساس ترجمه مقتل نفس المهموم/ بخش اول

مقتل صوتی امام حسین (ع)/ اولین رویارویی با حر، ورود به کربلا، رسیدن عمر سعد به کربلا

برافراشته شدن پرچم عزای سیدالشهدا (ع) به دست خانواده شهدا در حرم سیده ملک خاتون

آیین تعویض پرچم حرم سیده ملک خاتون با حضور خانواده شهدا روز گذشته برگزار شد.
گفت‌وگو با پدر و همسر سردار شهید مدافع حرم مهدی قره‌محمدی

با شهادت دنبال اسم و رسم نمي‌گشت

شهدا در مکتب امام حسین(ع) چگونه زیستن، چگونه رفتن و سربازی برای سالار شهیدان را به ما آموختند...

همسايه امام حسين(ع)

ناگهان چشمم به بلندترين ساختمان افتاد و ديدم علي در طبقه يکي مانده به آخر آن ايستاده و مرا نگاه ميکند، او از من خواست به بالا بروم...

دست چسبيده به سينه

شنيدم که به هنگام کفن و دفن پيکر مطهر يکي از شهداي مشهد (که متأسفانه نامش را ذکر نکرد) هر چه سعي کردند...

کرامات شهیدان؛(35) هديه عالم غيب

داخل چادر تاريك بود. از صداى نفسهاى آرام گلخانم و شوهرم محمد، مى شد فهميد هنوز نيمه شب است. شوقى در خودم احساس می کردم كه نمى توانستم تا صبح صبر كنم. خواستم بيدارشان كنم و تا يادم نرفته خوابم را بگويم ولى اين كار را نكردم و به انتظار صبح ماندم. برادرم ملاّى ايل بود.

کرامات شهیدان؛(5) اجابت عشق

هنگامى كه در بهشت زهرا(س) میخواستند ايشان را به خاك بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس كردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسيده است. خيلى دلم شكست چون مى ديدم مدتهاست او را با چشم باز نديده ام. در اين هنگام پسر ديگرم در داخل قبر بند كفن او را باز كرد تا صورتش را روى خاك بگذارد...
طراحی و تولید: ایران سامانه