ناگفته های جنگ

ناگفته های جنگ
دلنوشته هایی از ناگفته های عملیات کربلای 5

دلنوشته هایی از ناگفته های عملیات کربلای 5

٢١دی ماه هر سال، خواسته و ناخواسته با این خاطره درگیرم. این خاطره هم مثل سایر خاطرات جنگ برام عزیزه. دوست ندارم كلیشه ای بنویسم؛ بلد نیستم داستان سرایی كنم؛ از سر خودخواهی دوست ندارم خاطراتم رو برای هر كسی بازگو كنم؛ چون این روزها بچه های جنگ خیلی غریبند. اگه بری خاطره بگی؛ میگن یارو آدم ریاكاریه! كار برای خدا كه تعریف كردن نداره! خاطره نگی؛ میگن اصلا معلوم نیست كجای جبهه بوده كه خاطره هم از جنگ نداره! ..... بگذریم هرچه بادا باد..

همایش ناگفته های جنگ برگزار شد

همایش ناگفته های جنگ با سخنرانی مدیر کل حفظ و آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان گلستان در کانون طه شهرستان گرگان برگزار شد.

معرفی و بررسی کتاب صوتی زهرا سعیدی

جلسه‌ معرفی و بررسی کتاب صوتی «بی‌دل هوا» به نویسندگی و گویندگی زهرا سعیدی، بازیگر سینما و تلویزیون، برگزار می‌شود.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (22)؛ ستون كشي از بانه به سردشت

نوید شاهد: از زماني‌که قرارگاه تشکيل شد، مثل خاري در چشم يک عده بود. عجيب تحمل نداشتند که چنين فرماندهي به‌وجود بيايد و نيروهاي انقلاب بر سر کار بيايند. در تهران، به شدت عليه ما مي‌زدند. منتها چون زمينه‌اي نبود، نمي‌توانستند کاري کنند. کارمان را مي‌کرديم و کاري هم به تهران نداشتيم.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (19)؛ شما محكم باشيد

نوید شاهد: مرحله ی بعدي عمليات در منطقه ی مريوان بود. طرح جالبي به نظرمان رسيد. آن موقع‌ها امکانات لازم را از نظر خودرو نداشتيم و بهترين خودروي ما سيمرغ بود. رويش مسلسل کاليبر 50 سوار مي‌شد. مسلسل کاليبر 50 هم اغلب گير مي‌کرد.

ناگفته های جنگ (17)؛ در کردستان

نوید شاهد: کردستان و آذربايجان غربي مسائلي داشته است که از قبل به وجود آمده. کار قاسملو و عزالدين حسيني اول جنبه ی تظاهرات و صحبتي داشت و بدون اسلحه بود. حتي قاسملو نماينده ی دوره ی اول مجلس شد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (14)؛ فصل جدید

نوید شاهد: تصورش را بکنيد : بيش از يک سال از تجاوز عراق به سرزمينمان مي گذشت . نيروهاي دشمن توانسته بودند در همان روزهاي اول ، در جنوب و غرب به پيش روند و بخش مهمي از خاک جمهوري اسلامي ايران را تصرف کنند .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (12)؛ روزهای تنهایی

نوید شاهد: در حال تدارک مقدمات اجراي اين طرح بودم که نامه اي از نيروي زميني آمد . دستور داده بودند قرارگاه عملياتي را به هم بزنم و مشاور لشگر 28 کردستان باشم . احساس کردم خيانتي در جريان است . نمي توانستم باور کنم که در جمهوري اسلامي ، کساني باشند که از نجابت و نيت پاک آناني که خود را فداي انقلاب مي کنند و با دست خالي با دشمن مي جنگند ، سوءاستفاده کنند و دست به خيانت بزنند .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (10)؛ دلم ، چنين مي گفت !

نوید شاهد: صداي بيسيم قطع شد . معلوم بود ستون کمين خورده است . سريع خودم را به جلو رساندم . به محل کمينگاه که رسيدم ، ديدم متأسفانه همه ی فرماندهان ستون که در جلو حرکت مي کرده اند در کمين افتاده اند . ستون بي فرمانده شده بود . برادران رسول ياحي از بچه هاي سپاه و مرتضي صفوي نيز در کمين بودند .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (9)؛ پاداش خدمت!

نوید شاهد: چند روز بعد به همراه تعدادي از فرماندهان و همرزمانم رفتم تهران . يکي دو روزي در آنجا منتظر مانديم . خبري نشد . ناراحت شدم . فريادم درآمد و گفتم : " ما در جبهه کار داريم ، عمليات داريم . اگر کاري نداريد ، وقت ما را بي خودي تلف نکنيد "...
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (8)؛ به خاطر آن نگاه ها!

نوید شاهد: سردشت در دست ضد انقلاب بود . تنها ، پادگان در دست نيروهاي ما بود که يک گردان نيرو در آنجا مستقر بود . هر وقت که قرار بود آن گردان تعويض شود ، هلي کوپترها بايد از سقز نيروهاي جديد را به آنجا مي بردند و نيروهاي آنجا را به سقز مي آوردند . اين کار مشکل بود و کلي هم هزينه برمي داشت .
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (30)؛ رجعت انسان به فطرتش

نوید شاهد: بچه‌هاي حرکت کردند. حمله ی ساعت ده يازده شب شروع شد. آنچه که زود جواب داد، تک در محور شمالي بود. همان بازوي احاطه‌اي که از شمال منطقه هجوم برد. بچه‌ها ريخته بودند بر سر دشمن و توپخانه دشمن را در خواب اسير کرده بودند.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (30)؛ شكستن حصرآبادان

نوید شاهد: مجبور شدم شبانه خودم را به تهران برسانم. البته کار بوکان را تمام کرديم. با همان لباس بسيجي و با يک تفنگ ژ 3 قنداق تاشو که دستم بود، خودم را رساندم به تهران.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (29)؛ شروع جنگ تحميلي

نوید شاهد: ريشه ی توطئه‌اي که در جنگ با ضد انقلاب به وجود آمده بود، به ابر قدرتها برمي‌گردد که پشت‌سرهم براي ما مسأله ايجاد مي‌کردند تا نتوانيم به خودمان برسيم. همان زماني که من مسؤول منطقه بودم، مرتب گزارش مي‌رسيد که شاهد و ناظر فعاليتهاي ارتش عراق هستند. از ارتفاعات آقداغ ، ارتفاعات سلمانه ، تنگ هووان ، پاسگاه بيشکان و از منطقه ی مهران گزارش مي‌رسيد که ما مي‌بينيم عراق به صورت وسيع در حال تدارک است، مانور مي‌کند و نيروهايش دائم در تحرک هستند.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (28)؛ ريشه كني ضدانقلاب

نوید شاهد: ديدگاه من اين است که نبرد با ضد انقلاب ، در منطقه ی کردستان و جنوب آذربايجان‌غربي، به سه مقطع زماني تقسيم مي‌شود که در دو مقطع آن مي‌توانم صاحب‌نظر باشم...
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (21)؛ قرارگاه شمال غرب

نوید شاهد: با تشکيل قرارگاه شمال‌غرب، فرماندهي مناطق آذربايجان‌غربي و کردستان و کرمانشاه در حيطه ی مسؤوليت فرماندهي عمليات غرب گذاشته شد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (18)؛ در مسير وحدت

نوید شاهد: تأييد کار را که گرفتيم، احساس کرديم که بايد يک قرارگاه درست کنيم. قرارگاه هم بايد قرارگاهي مي‌بود که به تمام مناطق - هم شمال‌غرب و هم غرب- مرکزيت داشته باشد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (16)؛ در آستانه جهاد

نوید شاهد: انقلاب که به ثمر رسيد، در پادگان اصفهان بودم. در دانشکدة توپخانه تدريس مي‌کردم. آن موقع، با نيروهاي انقلابي در اصفهان و تهران مانند شهيد کلاهدوز و شهيد اقارب‌پرست ارتباط داشتم. اينها همرزمان ارتشي من بودند و خود نيز با تعدادي ديگر مانند شهيد حسن آيت در ارتباط بودم. و به اين وسيله، ارتباط‌شان با بيت حضرت امام در فرانسه برقرار مي‌شد.
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/

ناگفته های جنگ (14)؛ و هنگامي كه ياري خدا فرا رسد

نوید شاهد: براي شناسايي عمليات فتح المبين آقاي مرتضي صفار از سپاه و سرتيپ دو معين وزيري از ارتش مأمور شدند .
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه