خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(8)
نادر فضل اللهى، يكى از همرزمان شهید "حسن باقری" میگوید: در پادگان دو كوهه، قبل از عمليات والفجر مقدماتى، در يكى از شبها به هنگام صرف شام كه غذاى گرم آماده شده بود، او در تاريكى شب به كنارى رفت و نان خشك و خميرهاى نان خشكيده را مى خورد و در پاسخ دوستش كه پرسيد: "چرا پيش بچه ها نمى آيى همه منتظر تو هستند؟" گفت: "همين نان خشك برايم بس است".