همکار شهید «علی مطهرینژاد» نقل میکند: «به شوخی گفتم: نبینم روزی که عکس نازنینت رو به دیوار بزنن! فکرش رو بکن اگه یک روز عکست رو روی دیوار بزنن چه شود! چشمهایش از خوشحالی برق زد. دستهایش را بالا برد و گفت: اللهم ارزقنا!»
شهید «خلیل بیناباشی» هشتم خرداد ۱۳۴۰ در روستای طرزه از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. زمانی که خواست پیکر پاک دوستان غواص و شهیدش را از دستان اروند بگیرد، خود نیز در آغوش اروند به گمنامی شهره یافت. بیست روز بعد دخترش به دنیا پا نهاد درحالیکه خلیل، غرق در دوستی خدا شده بود و گمنام دریای عشق الهی.
پدر شهید «یدالله جدیدی» نقل میکند: «گفتم: یدالله! شنیدم برای مسجد میخوای کاری انجام بدی؟ خندید و گفت: پدر! اگه کار خیری انجام میدیم، نباید به زبون بیاریم، چون دیگه جنبه خدایی نداره.»
دوشنبه ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۳ در حالی که مرقد مطهر هشتمین امام معصوم از جمعیت موج میزند صدای مهیب انفجار بمب، فضای روضه منوره رضوی را پُر میکند و انفجار سهمگین همه جا را به لرزه درمیآورد. شهید «علی احمدی» از استان زنجان یکی از زائرانی است که در این حادثه به درجه رفیع شهادت نایل میآید. در ادامه کلیپی از زندگی نامه شهید را مشاهده کنید.
کتاب «خاطرات آسمان» مجموعه شعرهای انقلاب و فصل درخشان آن به قلم «زهرا محدثی خراسانی» نوشته شده است. شعری با نام « پلاک » از این مجموعه شعر را میخوانیم.
نوید شاهد- محمدعلی محمدی، شعری درباره شهدا سروده است که در بخشی از آن میخوانیم: شما به قصد اقامت نرفتهاید به خاک / چرا که لاله دمد از دوباره رستنتان
نوید شاهد – زندگینامه شهید "میرزاعلی رستمخانی" در قالب پلاک منتشر میشود. شهادت این شهید معزز چنان برای دشمن مهم بود که خبرش را بارها در اخبار و روزنامه اعلام کردند.