شرحی بر رشادتهای سردار شهید «صارم طهماسبی» در دوران دفاع مقدس
تپهی ۲۳۰ یکی از نقاط حساس و مشرف بر عقبهی نیروهای عملکننده ما بود که ارتش عراق آن را تخلیه و مقدار زیادی از ادوات زرهی خودرا بر فراز آن برجای گذاشت.
باتوجه به حیاتی بودن منطقه ۲۳۰ فرماندهان ارشد عملیات تصمیم گرفتند یک گروهان ویژه متشکل از نیروهای زبده به فرماندهی حاج_صارم_طهماسبی را در آن مستقر نموده و حفظ و تثبیت این نقطه سرنوشتساز را به وی بسپارند.
موقعیت ظاهری تپهی ۲۳۰ بسیار خشن و پرشیب و صعبالعبور بود و رساندن تدارکات به انجا خیلی سخت و ناممکن بود.
اهمیت این تپه برای ارتش عراق بە قدری مهم بود برای تصرف و بازپسگیری آن از هیچ تلاشی فروگذار نبوده و دیوانهوار با بکارگیری دو گروهان مجهز_زرهی و یگانهای پیاده مجددا ًبه تپهی ۲۳۰ حمله کرد.
دشمن با ریزش حجم سنگینی از انواع آتش و ستونهایی از ادوات زرهی به سمت این هدف استراتژیک در حال حرکت بود.
در کشاکش این حماسهی سنگین حاج صارم طهماسبی با سلاحهای بسیار محدود و ابتدایی در اوج ایثار و فداکاری در مقابل ارتش مجهز عراق ایستادگی کرد و در مدت دوازده ساعت نبرد بینظیر با سه پاتک جوانمردانهی دشمن را ناکام گذاشت و آنها را مجبور به عقبنشینی کرد.
من به همراه یکی از رزمندگان خود را به بالای تپه رساندم تا بتوانم اطلاعاتی از اوضاع بە دست بیاورم در کمال تعجب و ناباوری متوجه شدم که از مجموع یک گروهان نیروهای ویژه تحت فرماندهی حاج صارم طهماسبی، فقط تعداد چهار نفر مشغول پاسداری و دفاع از تپهی مهم و سوقالجیشی ۲۳۰ میباشند.
تبحر، شجاعت و روحیه ی ماجراجویانه حاج صارم به همراه چهار نفر بسیجی باعث عقبنشینی دشمن گردید و این اقدام بیسابقه ایشان موجب تقدیر فرماندهان جنگ از وی شد.
وی سال 1352 همراه با چند نفر از همراهان و مبارزان انقلابی از جمله محمد مهدی صولت به لبنان سفر کرد و به مدت 5 سال ، ضمن فراگیری فنون و اموزش های رزمی و پارتیزانی و زندگی در شرایط بسیار سخت ، در کنار مجاهدان و مبارزان جنبش امل لبنان بر ضد رژیم غاصب اسرائیل در سرزمین های اشغالی جنگید و توسط مأموران ارتش اسرائیل به شدت مجروح شد که آثار به جای مانده از جراحات آن زمان در پای چپ این مجاهد نستوه همچنان باقی بود. صارم طهماسبی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی وارد ایران شد و در یک مرکز چریکی به صورت مخفیانه به ساخت بمب های دستی و آموزش و هدایت تظاهر کنندگان ضد حکومت شاه پرداخت و آنها را تجهیز و تسلیح می کرد.
پس از سرنگونی رژیم پهلوی و برپایی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به دستور و همراه شهید محمد منتظری با یک فروند هواپیمایی نظامی برای تکمیل مأموریت ها و فراگیری آموزش های پیشرفته دوباره راهی لبنان و شهرهای (صور ، صیدا، نبتیه و جرج البراجنه) شد و پس از گذشت یک سال و نیم به کشور بازگشت او با هماهنگی و دستور شهید مصطفی چمران در جبهه میانی جنگ تحمیلی به صف نبرد علیه متجاوزان بعثی پیوست.
سردار صارم طهماسبی در دوران دفاع مقدس در مسئولیت های مختلف عملیاتی ، شناسایی ، رزمی و فرماندهی یگان های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان ایلام به پاسداری از مرزهای ایران و نبرد با دشمن بعثی پرداخت. وی در سیزدهم آبان ماه سال 1363 هنگام مأموریت شناسایی در منطقه سرخر در مهران از سوی گروه معروف فرسان "گوش برها" به اسارت درآمد و پس از تحمل 50 ماه اسارت به آغوش خانواده بازگشت .
حاج صارم طهماسبی بعد از بازگشت از اسارت دوباره ردای سبز پاسداری را به تن کرده و در کسوت یک پاسدار جهاد خویش را مجددا از سرگرفته و به خدمت در این نهاد مقدس پرداخت. او با اخذ درجه سرهنگی دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد علوم سیاسی بود و سوابق درخشانی در تدریس و تفسیر قرآن و نهج البلاغه داشت و حاج صارم طهماسبی" از تبار جانبازان ، آزادگان و ایثارگرانی بود که وصف مردانگی هایش را باید از بلندی های جبل الجولان و پایداری و شکیبایی اش را از اسارت گاه های رژیم بعث عراق و شجاعت و دشمن ستیزی اش را از قلل سر به فلک کشیده کردستان و دشت های داغ و تفتیده خوزشتان ایران اسلامی شنید و با جان و دل باور کرد.
او جان خویش را با خداوند معامله کرد و در سودایی خدایی، سلامت خود را از کف داد، در بندهای مخوف رژیم بعث عراق به جرم جهاد و ایثار ضربات کشنده ی تازیانه عراقی ها را تحمل کرد تا مشق آزادگی را یک بار دیگر به آزادگان جهان ارائه کند.
این نامدار گمنام ، نمادی واقعی از افسانه ی سیمرغ بود که ماندگارترین پرواز را در زیباترین معراج عشق و ایثار در آسمان و عرصه ی روزگار خویش به نمایش گذاشت. این سردار سرافراز ، فرمانده ای خطر پذیر و عشق آفرین بود که حرف هایش دلنشین و کلامش شیرین بود ، او عارفی واصل و آزاده ای صاحب دل که به درستی عشق را فهمیده ، زجر را چشیده و حق و باطل را با دقت سنجیده بود.
این شهید زنده اگر چه جسم مجروحش بر زمین بود، اما روحش با خالق خویش قرین بود. این امیر امانت دار ، فکر و ذکرش همجوار عرشیان بود. حاج صارم ، نسخه ی قطوری از مصحف بشریت بود که مشق جانفشانی را در کسوت یک چریک انقلابی در لبنان و فلسطین در مصافی ماندگار با صف آرایی دوران دفاع مقدس فرا گرفت.
او فرهنگ تهجد و جنگ و جهاد را به عنوان یک آموزه ای ارزشی به آزاد مردان و بسیجیان ایران اسلامی متصل نمود. صارم از نسل نادر و کمیابی بود که در این دوران وانفسا برکت زمین و عزت آمان بودند ، نسلی که فقط در کرانه های تنهایی خویش ، سجاده سخاوت را گستراندند و نجوای دل را نثار هشت سال ایمان و شهادت نمودند. او یادگار نسلی است که ارواح شریف و ظریفشان در مصاحبت با شهیدان در حال مغزله و مبادله است . این نامدار گمنام ، پس از سال ها هنرنمایی در مقابل جنود کفر و الحاد و هم صدایی با سرداران سرافرازی چون دکتر چمران ، عارف صابر مرحوم سید علی اکبر ابوترابی ، با کوله باری از امراض و ابتلاعات جسمی و روحی ، روزگارش را در صبر و شکیبایی سپری نمود.
وی سرانجام صبح روز جمعه 15 آبان ماه سال 1394 با بدنی رنجور و عزمی همچنان راسخ در بستر بیماری ناشی از آسیب های جنگ تحمیلی با 70% جانبازی دعوت حق را لبیک و به دیدار معبودش شتافت.این آزاده و جانباز سرافراز میادین نبرد حق علیه باطل دارای شش فرزند است که همگی جز نخبگان علمی بوده و در مدارج مختلف تحصیلی مشغول ارایه خدمت به جامعه هستند.
روحش شاد و چراغ راهش در مسیر مجاهدان ، تابناک و تا ابد افروخته باد.