شهدای انقلاب استان ایلام
شهدای انقلاب استان ایلام
استان ایلام در دوران انقلاب 10 شهید گرانقدر را تقدیم این انقلاب نموده است .
شهید عبدالحمید ملایی
در سال 1341 در روستای چالسرا در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود در دوران جوانی احساس میکند باید همنوای مردم شده و علیه طاغوت به مبارزه پرداخت که سرانجام هنگام شرکت در تظاهرات گلوله های مزدوران بی اعتنا به نوجوانی و تازه شکفتنش او را هدف قرارداده و در سال 57 در حین تظاهرات به شهادت رسید.
شهید امین پورصفر
سال 1335 در شهر ایلام متولد شده به دوران جوانی که می رسد علاقه خاصی به نوارهای سخنرانی امام (ره) و پیام های ایشان پیدا می کند و این علاقه را تا آنجا پیش می برد که توزیع کننده پیامها و نوارهای حضرت امام (ره) می شود. تا اینکه روز عید فطر سیزدهم شهریور 1357 هنگام درگیری با مزدوران طاغوت خون پاکش را به درخت انقلاب هدیه می کند.
شهید شیرزاد عبداللهی
شهید شیرزاد عبداللهی در سال 1308 در شهر ایلام دیده به جهان گشود به عنوان كاسب به تامين معيشت خانواده كمك می کرد شهيد از حكومت طاغوت بسيار منزجر بود و همواره در جلسات مذهبي شركت فعال داشت ، با وزيدن نسيم انقلاب و اوج گيري تظاهرات مردم ايران شهيد به صف مبارزان انقلاب پيوست عید سعید فطر سال 1357 روزی است که از خاطر و خاطره های انقلاب هرگز فراموش نمی شود . روزی که سجاده ها به سجده قیام برخاستند و نماز رهایی از تعلقهای دنیوی و زمستان سرد طاغوت شدند و مسجد به میعادگاه عاشقان تبدیل شده بود و در همین روز است که شهید شیرزاد عبداللهی از دلاور مردان دیار ایلام نیز همراه مردم می شود تا بعد از آن نماز سرنوشت ساز به قیام علیه طاغوت برخیزد و در همین برخاستن و معترض شدن به طاغوت است که گلوله های مزدوران سینه پر از عشق به رهایی مردمش را هدف قرار داده و عاقبت در سيزدهم شهريور 57 در تظاهرات عليه رژيم طاغوت در اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد.
شهید اسداله شیرخانی
در سال 1329 در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود . پس از طی نمودن دوره سربازی خواندن اعلامیه های امام خمینی (ره) از او چهر های مبارز می سازد. تا آنجا که منجر به اخراجش از شرکت نفت می شود.
پس از مدتی در اداره برق مشغول به کار گردید اما ادامه مبارزات سیاسی علیه طاغوت این کار را نیز از او می گیرد و در نهایت او به یکی از استانهای همجوار تبعید گردیده اما هیچ چیز وی را از ادامه اعتقاد و جستن هدف پاکش ناامید نمی کند.سرانجام در تاریخسیزدهم خردادماه 57 در تظاهرات خیابانی شهر ایلام علیه رژیم پهلوی در محل خیابان شهدا به همراه سایر دیگران مبارزان به شهادت رسید ، سرنوشت این شهید بسیار مظلومانه است چرا که نه تنها پیکر پاکش را به راحتی تحویل خانواده نمی دهند .
شهیده ربابه کمالی
بسم رب الشهداءو الصدیقین
اولین شهیده زن در استان ایلام بانو ربابه کمالی فرزند حاج رحیم او در سال 1305 هجری شمسی در خانواده ای کاملا سرشناس که معتقد به احکام وشروع اسلام دیده به جهان گشود
دورا ن کودکی را در کنار خانواده ای معتقد مردم دار و مادری بسیار مودب و محجوب ودر این دوران ومدت کوتاه به یادگیری فنون قالی بافی وخیاطی وگلدوزی پرداخت در سن پانزده سالگی با یکی از بستگان خود به نام سبز خدا کمالی ازدواج کرد او همسری وفا دار و با گذشت بود و مانند برادری هم پشت به همسرش در مخارج کمک می کرد شهیده ربابه کمالی دارای 5 دختر و1 پسر می باشد که هر کدام به سهم خویش چه در پیروزی انقلاب وچه در تداوم آن نقش بسزایی داشته اند .
خصوصیات اخلاقی شهیده ربابه کمالی
عند الله وعند الرسول به گواهی دوست ودشمن هر چه از فضایل این شهیده گفته شود سزاوار است . از طرف دیگر حق مطلب آنگونه باید و شاید اداء نشده است به مصداق حدیث نبی گرامی مثل اهل بیت مانند کشتی حضرت نوح است هر کسی سوار بر آن شد نجات پیدا کرد و هر کسی از سوار شدن بر آن خودداری کرد غرق خواهد این شهیده بزرگوار به راستی سوار کشتی ولایت و امامت شده بود و تا آنجا که ما آشنایی با فضایل اهل بیت داریم در حد بسیار بالایی این شهیده شجاع و بزرگوار بود در امر شوهر داری همسری بسیار مهربان و خوش اخلاق که نگهبان اموال شوهر قانع وصبور وبا گذشت بود در کمال سادگی از تعلقات دنیا با همسر خویش زنگی می کرد در اهمیت دادن به اصول واعتقادات مقید به نماز و روزه و در جلسات مذهبی شرکت می کرد
دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در جلسات مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ احمد کافی (ره)
که به ایلام تبعید شده بود شرکت می کرد ودیگران را هم تشویق به این جلسات می کرد خیلی آرزو داشت به خانه خدا مشرف شود که موفق نشد با یقین می گویم از هفت سالگی بچه هایش را مقید به نماز خواندن و روزه گرفتن و سایر دستورات اسلام و کتاب مبین آشنا کرد در باب معاشرت بسیار مردم دار بود به خانواده اقوام سر کشی می کرد نسبت به همسایگان بسیار رفتار خوب و خدا پسندانه ای داشت خیلی مهمان نواز بود به عیادت بیماران و دلجویی از آنها بسیار اهمیت می داد از همه مهمتر در تمام عمرش هیچکس کدورتی از او نداشت همواره لبانش با ذکر خدا بود و می گفت : زبان نباید بیکار باشد تبیحی از هزار دانه درست کرده بود و صلوات می فرستاد تا اینکه در یکی از روزهای تقریبا در ایلام حکومت نظامی بود وتانکها در خیابانها مستقر شده بودند وتظاهرات از خیابان شهداء شروع شد تا اینکه تیر اندازی شروع شد با گذاشتن شلنگ آب و دود کردن کارتونها برای خنثی سازی گاز اشک آور در خانه را بازگذاشته و تعدا قابل توجهی از جوانان را به خانه راهنمایی کرد وقتی آنها در زیر زمین پناه گرفتند سریع در خانه را بست تا بعد یکی یکی آنها را دور از دید مامورین فرار دهد تا این که از افراد پلیس به نام مراد حاصل فرهادی با توهین به معتقدات به خانه این شهیده وارد شد با گلوله وسنگ در ب خانه را در هم می کوبید عزیزان مارا دستگیر کرد مادر شهیده جواب توهین های آن نامرد راداد وگفت مگر اجازه غارت کردن خانه ها برایتان صادر شده مزدوران خود فروخته شما نجس هستید پلیس مزدور عصبانی شد وبا لگد در ررا می کوبید و شهیده خود را شجاعانه خود را جلوی در انداخت آن نامرد لوله تفنگ را پشت در گرفت وگلوله هایش را خالی کرد ومادر با پشت به زمین افتاد فرزند پنجم زهرا به خیابان رفت وگفت مزدورا مادرم را کشتی آن نامرد چند گلوله به طرف زهرا شلیک کرد که خوشبختانه به دیوار خورد این افتخار در روز یکشنبه بیستم آبان ماه 56 مصادف با عید قربان بود یک هفته به حالت مجروح ودر مورخه بیست و هشتم آبان ماه 56 مصادف با عید غدیر به آرزوی قلبی خود نائل گردید وشرف و افتخار را برای میهن خود خرید ونام اولین شهیده ایلام را برای خود خرید .
شهید محمدرضا اقبالی
شهید محمدرضا اقبالی در تاریخ یازده هم دی ماه سال 1341 در شهرستان ایلام در یک خانواده مذهبی و بی بضاعت به دینا آمد دوران ابتدایی را در دبستان مهرگان و دوران راهنمایی را در مدرسه ابن سینا ایلام به پایان رسانید و شهید در تکوین انقلاب شکوهمند اسلامی همراه با سایر مردم نقش برجسته ی داشت و در بیشتر تظاهرات ها و راهیپمایهای اعتراض آمیز شرکت نمود و سرانجام در تاریخ چهاردهم آذرماه 1357 شهید در تظاهرات مردمی علیه رژیم شاهنشاهی شرکت نمود که توسط سربازان رژیم شاه مورد اصابت گلوله قرار گرفته . و به درجه رفیع شهادت نائل گشت .
شهید کسه سارایی
شهید کسه سارایی در بخش شیروان در سال 1332 در یک خانواده فقیر روستایی دیده به جهان گشود و به علت فقر مالی نتوانست تحصیل کند و در همان ایام نوجوانی دنبال کار و کوشش بود و در جهت امرار معاش خانواده و کارگری به تهران عزیمت شد در آنجا مشغول به کار شد در آن هنگام که تظاهرات برپا یود در هنگام بازگشت از محل کار در خیابان 15 خرداد در بین را هپیمایی کنندگان و تظاهرکنندگان علیه رژیم پهلوی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و تیر به ناحیه ستون فقرات ایشان اصابت کرد و چند روز در بیمارستان تهران بستری بود که نهایتا در هفدهم شهریور 57 به شهادت رسید .
خاطره ی از زبان فرزند شهید : کارمند بهداری
شهید فردی مومن و دائماً در فکر زندگی سالم بوده و امرار معاش خود را از راه شغل کشاورزی فراهم می کرد و بعد از برداشت محصولات کشاورزی جهت امرار معاش خانواده خود برای کارگری به تهران رفته و در تاریخ 7 بعدازظهر روز جمعه سیاه به سمت گارد شاه خائن زخمی و از ناحیه کمر قطع نخاع گردیده و بعد از 4 ماه بستری در بیمارستان تهران به شهادت نائل گردید شهید کسه سارایی فردی پرکار و از راه کسب و کار کشاورزی و کارگری هزینه زندگی خود و عایله اش را فراهم می کرد. شهید دارای اخلاقی حسنه بود به طوری که در میان اهالی روستائیان زبان زد عام و خاص بود و من که تنها فرزندش بودم خیلی دوست می داشت که تحصیل نمایم .
شهید مجتبی مولایی
شهید مجتبی مولایی فرزند موسی به سال 1352 شمسی در شهر مرزی دهلران دیده به جهان گشود وی که در عصر ظلمت ستمشاهی به دنیا آمده بود دوران طفولیت و خردسالی خویش را مصادف با مبارزات مردم مسلمان و آزاده ایران علیه رژیم وابسته شاه طی نمود.این شهید در حالیکه کودکی 5 ساله بود به تاریخ هشتم دیماه سال 1357 بر اثر تیراندازی عمال رژیم طاغوتی پهلوی در شهر دهلران به شهادت رسید.مزار این شهید در جوار مرقد امامزاده سید اکبر دهلران قرار دارد.
شهيد مراد نوروزي
شهيد مراد نوروزی در چهارمين روز از بهار سال 1328 در يكي از روستاهاي بخش چوار به نام پا رده در خانواده اي مذهبي و فقير متولد شد به علت فقر مالي از تحصيل باز ماند و بعد از فوت پدر سرپرستي خانواده را بر عهده گرفت و براي پيدا كردن كار راهي تهران شد شهيد در سال 1355 ازدواج كرد و ثمره ي اين ازدواج یک پسر مي باشد شهيد نوروزي در تهران كارگر بود و در تظاهراتي كه قبل از انقلاب اسلامي صورت مي گرفت شركت مي كرد تا اينكه در سال 1357 در يكي از همين تظاهرات مورد اصابت گلوله رژيم منحوس پهلوي قرار گرفت و به خيل شهداي گلگون كفن انقلاب اسلامي نائل گشت پيكر مطهرش در بهشت زهراي تهران مدفون گرديد.
شهید قیصر مؤمنی
در سال 1326 در روستای زرین آباد شهرستان دهلران واقع در استان ایلام چشم به جهان گشود شهید از نعمت خواندن و نوشتن به علت محرومیتهای شدید قبل از انقلاب محروم ماند و در کنار پدر و مادر به کار در روستا ادامه دادند تا اینکه در سالهای انقلاب به کمک امام و یارانش شتافت و در به ثمر رسیدن انقلاب زحمات فراوانی کشیدند و از انقلاب نیز یادگار برداشتند پس از انقلاب شهید در یگان مردمی و داوطلبانه عازم جبهه شدند تا در تاریخ چهارم شهریورماه 1368 به شهادت رسیدند. . از شهید یک یادگار به جا مانده است. ( کبری مؤمنی ) پیکر ایشان در مزار شهدای صالح آباد ایلام واقع شده است.
وصیت نامه شهید قیصر مومنی جانباز انقلاب اسلامی ایران مورخه پانزده هم تیرماه 1368
منبع : اداره اسناد و انتشارات