«در پرتوی عشق» خاطرهای از آزاده سرافراز " محمود منصوری"
يکشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۶
نوید شاهد - آزاده سرافراز « محمود منصوری» از جمله آزادگان استان ایلام است که سال 1366 در عملیات والفجر مجروح و به اسارت دشمن درآمد، پس از گذراندن 30 ماه تحمل مرارت و تحمل درد و رنج سال 69 با 55% جانبازی با افتخار به میهن بازگشت. نوید شاهد ایلام به مناسبت نزدیک شدن به سالروز ورود آزادگان خاطرهای از وی با عنوان "در پرتوی عشق" را برای مخاطبان خود منتشر می کند.
نوید شاهد ایلام؛ از اسرای مؤمن و معتقد بود. کسی نام کوچکش را به درستی نمی دانست،اما همه به او می گفتند: آقا سید. جوانی رشید و اهل مازندران بود. فوق العاده متواضع و محبوب، که پایش متأسفانه بر اثر شکنجه های عراقی ها از ناحیه زانو دچار شکستگی شد.
در اردوگاه به سختی دارو و درمان پیدا می شد. از طرفی وضعیت پای سیّد، هر روز رو به وخامت می گذاشت، تا اینکه کم کم قسمت آسیب دیده پای سید رو به کبودی گذاشت. درد پای سید دیگر قابل تحمل نبود. همه به دنبال چاره ای برای بهبودی پای سید بودیم، نهایتاً با پزشک یار اردوگاه، که یکی از اسرای ایرانی بود، مشورت کردیم. پزشکیار اردوگاه، که یکی از اسرای ایرانی بود مشورت کردیم.
پزشکیار هنگامی که پای سید را معاینه کرد، با احتمال بروز چند مشکل، گفت: اگر طاقت بیاوری، من با استفاده از یک سری امکانات محدود پزشکی،پایت را تحت عمل جراحی قرار خواهم داد. سید، از آن جایی که از اعتقاد و توکل بزرگی برخوردار بود، گفت: من حاضرم که پایم را عمل کنی.
سرانجام روز موعد فرا رسید. در یک فرصت مناسب، پزشک یار مذکور با استفاده از چند تیغ جراحی و ضدعفونی کننده هایی متفرقه، در نهایت تبحر و امیدواری، گوشت قسمت های سیاه و کبود شده پای سید را با تیغ جراحی اش از پای او جدا کرد و به ترمیم پایش پرداخت. تنها اسرا پارچه سفیدی را جلو صورت سید گرفته بودند. اتاق عمل ما بسیار ابتدایی و لبریز از آرامش بود.
پزشک یار، با استفاده از داروهایی که قبلاً نزد خودش مخفی نگه داشته بود، پای سید را پانسمان کرد و مجدداً در آتل گذاشت.
سرانجام روز موعد فرا رسید. در یک فرصت مناسب، پزشک یار مذکور با استفاده از چند تیغ جراحی و ضدعفونی کننده هایی متفرقه، در نهایت تبحر و امیدواری، گوشت قسمت های سیاه و کبود شده پای سید را با تیغ جراحی اش از پای او جدا کرد و به ترمیم پایش پرداخت. تنها اسرا پارچه سفیدی را جلو صورت سید گرفته بودند. اتاق عمل ما بسیار ابتدایی و لبریز از آرامش بود.
پزشک یار، با استفاده از داروهایی که قبلاً نزد خودش مخفی نگه داشته بود، پای سید را پانسمان کرد و مجدداً در آتل گذاشت.
خوشبختانه بعد از چند ماه پای سید به التیام رسید و او از مرگ حتمی نجات یافت. مرگی که در پرتو چشمان خیس اسرا لحظه به لحظه از وجودش دوری می گرفت.
منبع: اداره اسناد و انتشارات، پرونده فرهنگی
منبع: اداره اسناد و انتشارات، پرونده فرهنگی
نظر شما