پرستار جهادگر: خدا را شکر زندهام تا در سنگر سلامت فدایی مردم شوم
نورمرادی عنوان کرد: بسیجیان جهادگران بیادعایی بودند که هشت سال جنگ تحمیلی را با جانفشانیهای خود به پیروزی ختم کردند. آنها مایۀ مباهات ایران اسلامی بوده و هستند چرا که با فدا کردن جان خود اجازه ندادند وجبی از خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران به دست دشمن بیافتد. در حال حاضر نیز آنها در مسئولیتهای مختلف در حفظ کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سرافراز و شجاعانه خدمت میکنند.
عشق به شهادت
این پرستار جهادگر در خصوص نحوۀ وردش به جبهه گفت: عشق و علاقۀ من و خانوادهام به اسلام و حکومت اسلامی از سالها قبل از انقلاب وجود داشت، با شروع جنگ تحمیلی و اشغال خاک وطن که هدف ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی بود، عشق به امام و شهادت، حس وطن دوستی و علاقه به نظام جمهوری اسلامی هر لحظه من را به مشارکت حضوری در دفاع از وطنم بیشتر و بیشتر میکرد، ولی سن کم من مانع از حضور داوطلبانه در جبهههای جنگ میشد. به یاد دارم که در اولین روزهای جنگ و حضور داوطلبانه مردمی، به جهت مشارکت و ادای دین از سه روز قبل با ماشین و بلندگو در معیت پرویز نوروزی (اولین شهید شهرستان درهشهر) به جمعآوری کمک های مردمی میپرداختیم. ما بارها و بارها توانستیم کاروانهای اعزامی را با چند کامیون از کمکها و هدایای جمع شده راهی جبهه کنیم. با صدور فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین همکاری تنگاتنگ من با این نهاد شروع شد و همچنان شوق حضور در جبهههای جنگ در دلم موج میزد.
تاب ماندن نداشتم
وی در ادامه تصریح کرد: در سال ۱۳۶۱ که برای ادامه تحصیل در رشته های فنی مهندسی در خوزستان مشغول بودم با شروع عملیات بیتالمقدس مجدداً شوق حضور در جبهه در دلم شعله ور شد و برای بار چندم از خانوادهام اجازۀ خواستم که در جبهه حضور پیدا کنم؛ اما باز هم با مخالفت شدید آنها روبهرو شدم. دلیل مخالفتشان هم سن کم من بود و نهایتا با بازگشت به زادگاهم و ادامه تحصیل مجدداً در سال بعد یعنی ۱۳۶۲ از خانواده کسب اجازه برای حضور در جبهه کردم اما باز هم موافقت نکردند ولی من دیگر تاب ماندن نداشتم و این بار بدون اجازۀ آنها مخفیانه کارهای ثبت نام را انجام دادم و در روز اعزام بدون اطلاع خانواده، سوار بر ماشین اعزامی جبهه شدم و با کاروان اعزامی ها برای اولین بار رهسپار جبهه شدم.
کاروان اعزامی برای تبلیغات چند باری در خیابانهای درهشهر دور زد و مردم طبق معمول برای بدرقۀ فرزندان شان با گل و اسپند و شیرینی در خیابانها تجمع کرده بودند. نمیدانم پدرم چطور خبردار شده بود. او از کامیون حامل ما بالا آمد و بوسه بر پیشانیام زد و رضایت خودش را برای رفتن من اعلام کرد و خوشحالی من برای رفتن دو چندان شد.
شوق حضور
نورمرادی درباره شوق رفتنش گفت: سیزده- چهارده سال بیشتر نداشتم اما شوق حضور در جبهه احساس بزرگ بودن به من میداد. دل تو دلم نبود. رسیدن به فضای جبهه و جنگ برای من حکم دروازۀ بهشت را داشت. احساس میکردم میخواهم به سرزمین مقدسی پا بگذارم که فقط بوی خوبی و نیکی میدهد. ابتدا یک ماه دورۀ آموزشی در پادگان فرجیان زاده برایمان برگزار کردند تا دفاع در مقابل خصم دون را یاد بگیریم. پس از یک ماه راهی خط مقدم در محور قلاویزان شدم. همزمان بسیج دانشآموزی کاروانی از دانشآموزان را به جبهه آورده بود و من با دیدن همکلاسیها و همشهریهایم روحیۀ بهتری گرفتم.
سه ماه تابستان را کامل در قلاویزان ماندم. اما از آنجا که حفظ سنگر علم و دانش نیز از اهم وظایف و ضروریات نظام بود پس از اخذ مجوز از فرماندهان این دوره را به پایان رسانده و با تسویه به مدرسه برگشتم.
یک بار دیگر
این جهادگر تصریح کرد: با پایان یافتن مقطع تحصیلی متوسطه این بار با خیال آسوده تر به خاطر پشت سرگذاشتن محدودیت ها در آذرماه ۱۳۶۷ به جبهه رفتم و این بار توانستم شش ماه دیگر را در جبهههای نبرد به عنوان خدمۀ آتشبار ۱۳۰(توپخانه) در دفاع از میهن و اسلام و انقلاب حضور یابم.
خدمتگزار مردم
وی اذعان داشت: از آن سال به بعد با شرکت در کنکور سراسری قصد ادامه تحصیل کردم. با قبولی در رشتۀ پرستاری و تحصیل در دانشکده پرستاری، بابی دیگری از خدمت به مردم کشورم گشوده شد و هم اکنون قرین سی سال است که به خدمتگزاری در این سنگر مشغولم.
روحیۀ جهادی در مقابل کووید 19
نورمرادی در مورد کووید 19 بیان داشت: در طی اولین روزهای ورود ویروس منحوس به وطن و سرایت و واگیری مردمی، تاکنون با صلابت و عزمی راسخ به طور داوطلبانه با حضور بیش از ساعت موظفی به امر مراقبت از مبتلایان این همهگیری در بخش ویژۀ کرونا مشغول بوده و خدمت به هموطن و همنوع را از افتخارات خود میدانم. خدا را شکر که زندهام و میتوانم در این سنگر نیز فدایی مردمم شوم.
توصیهها را جدی بگیریم
وی متذکر شد: چندین ماه از همهگیری گذشته و مادام بر شدت آن افزوده میشود و باعث خستگی عموم و پرسنل درمان شده است، از مردم بزرگوار تقاضا دارم که ضمن رعایت فاصلۀ اجتماعی و زدن ماسک در حین ارتباط با افراد و شستن مرتب و با دقت دستها در تماس با اشیا عمومی، یاریگر ما در مهار این ویروس منحوس شوند. خواهشمندیم از حضور در اجتماعات، خاکسپاری ها، جشنها خصوصاً ملاقات های حضوری در بیمارستانها و پرسه زدن در خیابانهای شلوغ خودداری کنند و جان خود و همنوعان خود را فدای ندانمکاری نکنند. توصیهها را جدی بگیریم تا باز هم زندگی بر ما لبخند بزند.
پرستار جهادی
این پرستار بیان کرد: حس انسان دوستی اولین عامل گرایش من برای انتخاب این شغل بود، لازمۀ انتخاب این شغل این است كه اطرافیان خود را به خوبی درك كنید و بتوانید از آسایش خود مایه گذاشته و برای بازیابی سلامت آنها كمك تخصصی بدهید. رعایت اصول اخلاق و وجدان كاری، ارتباط موثر با بیمار، داشتن درك، صبر و حوصله، به روز بودن و توانایی تصمیم گیری درست و صحیح در شرایط بحرانی از جمله ویژگی های یك پرستار جهادی و نمونه است. درک متقابل مردم از وضعیت سخت پرستاران در ایام کرونایی با رعایت بهداشت در ریشهکن کردن این بیماری قطعاً مؤثر است.
نورمرادی تصریح کرد: محور اصلی سلامت هر جامعهای پرستار است یعنی اگر پزشكان كار خود را به بهترین نحو انجام دهند اما پرستار وظیفۀ خود را به خوبی انجام ندهد كار پزشك بینتیجه میماند. پس نیاز است که مخصوصاً در این ایام پرستاران روحبۀ جهادی داشته و صبر و شکیبایی خود را در قبال وضعیت و بیماران بالا ببرند. در این شکی نیست که پرستاری از سخت ترین كارها از نظر حجم فشار روحی و جسمی است؛ اما پرستاران با رفتار سرشار از محبت و مهربانی، لبخند زدن و همدردی كردن با بیمار، سعی می كنند از دردهای وی و خستگیهای خود بكاهند.
مصاحبه از خبرنگار نوید شاهد ایلام