الگوي ما حضرت علي(ع) است
جمعه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۲۶
نويد شاهد- خواهر شهيد «كاظم فلاحي»در بيان خاطره اي از برادر مي گويد: يكروز ماه مبارك رمضان هنگام بازگشت از مسجد با پيرمردی برخورد میكند كه چيزی برای خوردن ندارد، به سرعت به خانه آمد و غذايی را كه برای او كنار گذاشته بودم با خودش برد و آن روز خودش با نان و خرما روزهاش را افطار كرد. گفتم: غذايت كجا بردی؟ ... ادامه اين خاطره را در ادامه بخوانيد.
به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید کاظم فلاحی فرزند علی پاشا اول مهرماه 1345در بخش صالح آباد ازتوابع شهرستان مهران به دنیا آمد از همان ابتدای کودکی در کنار پدر و مادر به نماز می ایستاد و همیشه دوست داشت نماز را با جماعت بخواند، از لحاظ اخلاقی و رفتاری زبان زد خاص وعام بود با همسالانش بسیار مهربان بود و همیشه سعی می کرد به فقرا و افراد نیازمند تا حد امکان کمک کند وهیچ وقت آزار واذیتش به کسی نمی رسید ، بسیار درس خوان بود و به دوستان خود در درس خواندن هم کمک می کرد.
پس از اخذ مدرک دیپلم در سال 1359 به عنوان بسیجی وارد جبهه شد و در اکثر مناطق عملیاتی از جمله قلاویزان شرکت کرد و بلاخره در سلیمانیه عراق و در درگیری با مزدوران بعثی در دوازدهم اسفندماه 1364به درجه رفیع شهادت نایل آمد و به آرزوی دیرینه خود رسید. مزار این شهید در زادگاهش قرار دارد.
خاطره ای از بسيجی شهيد كاظم فلاحی- راوی خواهر شهيد
الگوی ما حضرت علی(ع) است
خواهر شهيد می گويد: كاظم از همان كودكی نماز را فرا گرفت و به عبادت اهميت زيادی میداد . اهل مسجد بود به خصوص ترجيح میداد نمازهايش را در مسجد به جماعت بگذارد و هميشه سعی میكرد اين سخن حضرت امام ( ره ) را كه فرموده بود «مسجد سنگر است سنگرها را حفظ كنيد» را نصبالعين قرار دهد.
با وجود اينكه همه خانواده در سياهچادر و در كوههای اطراف زندگی میكردند ولی او هر روز برای آمدن به مسجد و نماز جماعت مسافت طولانی را با موتورسيكلت تا روستا طی میكرد. من بارها به او می گفتم : داداش ! چرا اين همه خطرهای راه را به جان میخری با اين جاده پرپيچ وخم و خطرناك؟ ! همينجا نمازت را بخوان.
میگفت : من هيچوقت مسجد را خالی نمیكنم و به گفته رهبر خودم عمل می كنم كه فرمودند : مسجد سنگر است.
يكروز ماه مبارك رمضان هنگام بازگشت از مسجد با پيرمردی برخورد میكند كه چيزی برای خوردن ندارد، به سرعت به خانه آمد و غذايی را كه برای او كنار گذاشته بودم با خودش برد و آن روز خودش با نان و خرما روزهاش را افطار كرد. گفتم: غذايت كجا بردی؟
گفت : بندهای ديگر به خوردن آن محتاجتر بود.
به او گفتم برادر الان خودت چيزی برای شام نداری؟ با لحنی پر از آرامش گفت : خواهر عزيزم الگوی ما امام علی ( علیه السلام ) است وقتی كه او با نان و آب افطار میكند چه اشكال دارد يك شب هم من با نان و خرما به سر ببرم.
منبع: نویدشاهد
نظر شما