بر شهادت من سعادت بورزید
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ فرمانده شهیدغلام ملاحی از شهدای جنگ تحمیلی است که در اولین روز از مرداد ماه 1367 در ارتفاعات میمک به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرمانده شهيد غلام ملاحي فرزند سلیم بیگ سال 1341 در شهرستان مهران دیده به جهان گشود، از همان اوان كودكي با قرآن آشنا بودند و محبت اهل بيت (ع) در دلش نقش بسته بود تا مقطع دیپلم در رشته راه و ساختمان به اتمام رساند. در زمان جنگ فرماندهي اطلاعات عمليات لشكر حضرت امير (ع) به عهده وی بود وي در گرما و سرماي مناطق خرمشهر، فاو، آبادان و كردستان پيوسته حضور داشت تا اينكه سرانجام در اولین روز از مرداد ماه سال 1367 در ارتفاعات ميمك در حين آرايش نيروهاي مردمي در اثر تركش گلوله توپ به درجه رفيع شهادت نایل آمد. از اين شهيد گرانقدر يك فرزند دختر به يادگار مانده است. مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح(ع) واقع شده است.
متن وصیت نامه شهید والامقام غلام ملاحی
با درود و سلام به پیشگاه ولی عصر (عج) و نایب برحقش رهبر کبیر انقلاب اسلامی و شهدای والامقام و جانبازان گرانقدر که با ایثارگری های خود باعث عظمت اسلام و افتخار مسلمین شده و با گذراندن فراز و نشیب های جنگ به قیمت خون خویش تجربیات گرانبهایی را به دست آورده و به مستضعفین جهان که به انقلاب اسلامی چشم امید دوخته اند هدیه نمودند. نوشتن وصیت نامه افزون بر اینکه امری است عقلانی و شیوه ای است مرسوم بین خردمندان، در اسلام نیز بدان سفارشهای مؤکدی شده است تا جایی که پیامبر می فرماید : کسی را که بدون وصیت از دنیا برود را مرده دوره جاهلیت معرفی می کند.
اکنون که فرسنگ ها دور از دیدگان شما هستم در سرزمینی غریب که گویی بوی وداع می دهد و پهن دشت خوزستان که تربت آن با خون عزیزان جان باخته رنگی به خود گرفته، سلام گرم و بی پایان می فرستم.
روزها و ماهها بود که در انتظار این روزها و لیله القدرها بودم که در مکانی از دار دنیا خداحافظی کنم که حداقل از زادگاهم دور باشم.
خطاب به والدین
باور کنید که آرزو داشتم در خاک لبنان آنجایی که ندای مظلومیتش به گوش همه مسلمانان رسیده است، شهید بشوم. پس راهی را انتخاب نموده ام که آخرش ملکوت اعلی و معراج سعادت احسن تقویم و مرکب آن مرگ سرخ است.
به هیچ عنوان بر من گریه نکنید و ناراحت نباشید اگر می خواهید روح من آرزده نباشد بر شهادت من سعادت بورزید، که فرزندتان در راه خدا به لقاء الله پیوست. من از این دنیای هیچ و پوچ نه تنها توشه ای از معنویات برای خود برنداشتم که در پیش خدا و ائمه اطهار رو سفید شوم بلکه از نظر مادیات چیزی نداشته و مقدار پولی که آنهم خمسش را نداده ام که از آن وجه باقی مانده به اشخاص ذیصلاح بدهید تا برایم نماز و روزه بگیرند.
سفارش به مادر
و تو ای مادر مهربانم، از صمیم قلب تو را دوست دارم، ای کاش می دانستی چه شور و شوقی دارم. به هر حال از خداوند تبارک و تعالی توفیق سلامتی و صبر و بردباری برای همه شما خواهانم.
خطاب به همسر
اما همسر گرامیم، می دانم بر این راهی که من انتخاب کرده ام و این لباسی که من بر تن دارم کاملاً واقف هستی و خود شما از پیروان حضرت زینب هستید. می دانستم همسری انتخاب نموده ام که از نعمت های خدادادی است و در برابر تکلیف الهی سر تسلیم فرود می آورد و با رفتن این حقیر به جبهه های جنگ دعای خیرت بدرقه راهم می باشد.درود خدا بر تو باد که به پیام امام لبیک گفتی و دوشادوش زینبیان زمان، حاملانی از آل بتول هستید. اینک که سرآغاز زندگی نوین برایمان بود. جنگ را ترجیح به زندگی شیرین دادیم. برای همیشه تو را می ستایم و از خداوند تبارک و تعالی توفیق ، سلامتی و سعادت برایت خواهانم.
برادران و دوستان گرامی
شما ای برادران و دوستان گرامی :دست از حمایت امام و ولایت فقیه برندارید که در این زمان مرهون و بقاء عمر جمهوری اسلامی می باشند که اگر لحظه ای غفلت کنید دشمنان انقلاب اسلامی جان تازه ای می گیرند و خون شهدای عزیز را پایمال می کنند و اسلام و مسلمین برای همیشه از روی زمین محو می شوند. عمرتان را در راه تحصیل کمالات سپری کنید و لحظه ای زندگی را در گردآوری فضیلت های علمی و عروج از پستی و نقصان به قله کمال و از فرودگاه جهل به اوج عرفان به کار گیرید.
نیکی ها را گسترش دهید و برادرنتان را در رسیدن به کمالات و معنویات الهی یاری کنید ، امیدوارم همه شما برادران و دوستان مرا ببخشید و طلب بخشش از خداوند کریم و شما دوستان عزیز دارم . خداحافظ و به امید دیدار در یوم الحساب
امام حسین (ع) فرمودند:
اگر دین محمد (ص) جز با کشتن من پا بر جا نمی ماند پس ای شمشیرها پیکرم را قطعه قطعه کنید. پس اگر جمهوری اسلامی با خون ما حیات می گیرد ای مسلسلها پیکرم را در بر بگیرید.
خرمشهر -20/11/1364 غلامرضا ملاحی
دست از حمایت امام و ولایت فقیه برندارید.