«تخت خاموش» شعری تقدیم به جانبازان شیمیایی
نوید شاهد ایلام؛ شعری از «نورالدین نوراللهی» با عنوان «تخت خاموش» تقدیم به به جانبازان شیمیایی را در نوید شاهد ایلام بخوانید:
تخت خاموش
پیاپی می زند سرفه به روی تخت خاموشش
دهان خسته مردی که جان گشته فراموشش
و سرفه سرفه آنقدری، که می افتد ز روی تخت
تحمل می رود از دست و می گیرد در آغوشش
دلش لبریز از فکه، شلمچه و قلاویزان
که می جنگید مغرور و تفنگی سرخ بر دوشش
خبر از تیره ی بی او، درون خانه اش بود و
زبان بگشود و با گریه، کسی ... آهسته در گوشش
به لکنت از زنش چیزی طلب کرد و تکانی خورد
و برد آهسته موی دخترش را زیر روپوشش!
و شاید تازگی ها هم بپیوندد به یارانش
نمی خواهد در این خانه کسی باشد سیه پوشش
شراب از دست کی بگرفته این باده پرست خُرد؟
که اینسان باده گرمش نموده مست و مدهوشش
نمی خواهد چنین رفتن، شهادت گر چه بهتر بود
به شکوه در سخن آمد، که سکته برد از هوشش!
منبع:کتاب زخم های که نشمرده ایم