انگار بیقرار شهادت شدهام!
نوید شاهد ایلام، شهید اصغر اسدی فرزند حمید بیستم آذرماه 1358 در روستای بانقلان از توابع شهرستان ایلام دیده به جهان گشود،و در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. تا مقطع متوسطه در هنرستان فنی امام خمینی (ره) ادامه تحصیل داد، و به عضویت پایگاه های مقاومت دانش آموزی و همچنین انجمن اسلامی دانش آموزی درآمد و در عرصه های فرهنگی تلاش ویژهای داشت وی در دوران دفاع مقدس علی رغم سن پایین و فعالیت خود در بخش دانش آموزی نسبت به جمع آوری کمک های مردمی به جبهه های حق علیه باطل از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد.
وی در سال 1385 با توجه به اهمیت پاکسازی میادین آلوده به مین به عضویت قرارگاههای پاکسازی وابسته به سپاه پاسداران و وزارت دفاع درآمد و در پاکسازی مناطق آلوده به مین استان ایلام و استان های کردستان و آذربایجان غربی نقش برجستهای ایفا نمود.
تا اینکه در بیست و یکم آبان ماه1392 همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی در حین عملیات پاکسازی میادین مین منطقه سردشت به درجه رفیع شهادت نایل گردید و به آرزوی دیرینه و همیشگی خود یعنی همجواری با شهدا و به ویژه پدر شهیدش (حمید اسدی - سال 1365) رسید و در جوار حق به آرامش ابدی رسید.
متن یادداشت شهید اصغر اسدی:
گر خواهی نمانی باید پرنده باشی
از این همه انزوا مردد شده ام
عاشق رنگ سرخ شهادت شده ام
دلم امروز حال کبوتر دارد
انگار بیقرار شهادت شده ام
الحمدلله رب العالمین خدای را ستایش می کنم که پروردگار عالمیان است و او را شکر می گویم که در جان و جسم ناتوانم از روح پاک خود دمید و به من حیات بخشید امروز بیست و دوم دی ماه 89 که این مطالب را می نویسم بسیار بیقرار شده ام و شب گذشته نیز در کنار مزار دوستانم بودم که آرام به سوی معبودشان پرواز کرده بودند و مرا تنها در این دنیا رها کرده اند.
عجب رسمیِ رسم زمونه اصغر می مانه و رفیقانش در فلک افلاک در قهقهه مستانشان عند ربهم یرزقونند.
ای کاش من هم پرنده می شدم، ای کاش من هم پر پرواز داشتم و ای کاش من هم می توانستم اما چه فایده نه پری برای پرواز دارم نه بالی برای پر زدن!
وقتی که این چنین گرفتار مانده ام خدایا مگر نه این است که تو بندگانت را دوست داری؟
مگر نه این است که تو کریم و بخشنده ای پس مرا به بخشش و بیامرز، مرا در این دنیا اینچنین رها نکن، مرا از قافله عقب ننداز من دیگر تحمل ماندن ندارم.
خدایا با کوله باری از گناه و پشیمانی آمده ام دست نیازم را به سوی تو ای پناه بی پناهان دراز کردم ای امید ناامیدان.
شهادت لاله ها را چیدنی کرد
به چشم دل خدا مرا دیدنی کرد
ببوس ای خواهرم قبر برادر
شهادت سنگ را بوسیدنی کرد
به امید پرواز، اصغر اسدی