یادداشت/ بانو! مزار تو در سینه عاشقان توست
نوید شاهد ایلام؛ سومین روز از ماه جمادیالثانی، سال روز شهادت حضرت فاطمه (س) و روز عزای خاندان عصمت و طهارت است؛ روزی که مسلمانان در غم فقدان آن مادر دهر، سوگوارند و زبانشان، منظومههای سروده شده در مصائب آن بانو را بر لب دارد. مادر دو بخش است: «ما» و «در» … و قصه یتیمی «ما» از کنار «در» شروع شد.
اشک آغاز جنون است، تماشا سخت است / دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است
بانو! مزار تو در سینه عاشقان توست. پس از تو تمام یاسهای زمین، کبود میرویند تو ستون استحکام عرشی بانو! اینگونه بر زمین نیفت! برخیز؛ و گر نه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
برخیز! همه زخمهایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد. چگونه میتوان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است. انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است.
آری، اگر تو نبودی! آهنگ کاروان هستی، به گوش نمیرسید و قافله وجود، به راه نمیافتاد. اگر تو نبودی؛ بهار سبز نمیشد، تابستان نمیرسید، پاییز زرد و زمستان پیر نمیگشت.
ای کوثر خدا، ای دختر رسول، ای اُنس مهربان، این دل رمیده ما را دیگر چه کسی انیس و مونس باشد؟ …
یک بار دیگر آسمان گرفت و خنجر تبار قابیل، خورشیدی دیگر را که در ابتدای طلوع خود بود، بر سجاده خون از پای انداخت. در خاموشی قبرت تابش هزاران خورشید را دیدم. اگر قبرت را نشانی نیست چه باک؟ هر سنگْ نبشتهای حکایت تو را دارد …
فرشتگان در اضطراب هستند، به در باغ بهشت آتش افکنده شده و بین در و دیوار دخت مکرم بهترین خلق مینالد. زمین ضجه میزند و آسمان میگرید. خاک بر سر دنیا که بعد از شهادت فاطمه برقرار ماند.
فاطمه جان! یاریمان کن در انتظار روزی که فرزندت بیاید و انتقام صورت نیلیات را بگیرد، ثابت قدم بمانیم.
حضرت فاطمه (س) را نمیتوان با شعر یا نوشته توصیف کرد. فاطمه را باید حس کرد. دلت، رفتارت و گفتارت که مورد پسند فاطمه شد؛ قبر مخفی بانوی دو عالم آشکار میشود.
دلتان که مملو از محبت فاطمه شد، قبر او را در دل مصفای خود مییابید.
یادداشت از بتول میرزایی