بچههایی برای اسلام و ایران، روایت مادرانههای گل پسند
نوید شاهد ایلام؛ فرزندانم راه امام حسین (ع) را رفتند این مطلع سخنان آغازین این بانوی گرانقدر بود و در ادامه گفت: آنها راهی را رفتند که پر افتخار بود و این هنر مردان خداست. هیچ قطره خونی مقدس تر از این نیست، چرا که در این راه ریخته می شود.
او افزود: داغ فرزندانم برایم سخت است اما پشیمان نیستم و افتخار می کنم به وجود آنها. داغشان چنان برای خانواده سخت بود که پدرشان در داغ فراق آنها تاب نیاورد و دنیا را ترک کرد.
این مادر شهید پرور ادامه داد: زمانی که اولین فرزندم محمدرضا شهید شد، از مصطفی خواستم تا بماند اما گفت میروم و بر می گردم. ولی بعد از اینکه به منطقه شاخ شمیرانات رفت برگشتش طول کشید. پرسیدم چرا بر نمی گردی؟ گفت من با چه رویی برگردم درحالیکه کوچکتر از من اینجاست و از این وطن دفاع می کنند پس لطفاً از من نخواهید که برگردم.
گل پسند یعقوبی در توصیف خصوصیات اخلاقی فرزندان شهیدش گفت: محمدرضا بی نظیر بود کارهایش برای دیگران بدون ذره ای منت بود و هر کاری هم که از دستش بر می آمد برایشان انجام می داد.
او اضافه کرد: پسرم غیرت مردانگی داشت. خانواده ما آن زمان تلویزیون نداشت و دخترها برای تماشای آن به خانه همسایه می رفتند. محمدرضا گفت دیگر خانه همسایه نروید درست نیست من کار می کنم و براتون در کمترین زمان ممکن تلویزیون می خرم و این کار را کرد.
این بانوی شهیدپرور ادامه داد: فرزندانم برای رفتن به جبهه شوق و ذوق داشتند. پسرم محمدرضا روز قبل رفتن به جبهه روی بام خانه می رفت و فریاد الله اکبر سر می داد،توصیه اش به ما این بود که به نظام و انقلاب وفادار باشید، این انقلاب سخت به دست آمده، نماز و عبادت خدا را فراموش نکنید چون اینها ماندگار است. صبور باشید تا پیش حضرت فاطمه زهرا(س) روسفید باشید.
اما آرزوی این مادر شهید شنیدنی است:«امیدوارم دیگر جنگی رخ ندهد و فرزند کسی از بین نرود.»
از ارادتش به مقام معظم رهبری گفت و اینکه هر شب برای سلامتی ایشان دعا می کند.
گفتنی است محمدرضا شکری بیستوپنجم مهر 1359 در منطقه شورشیرین زخمی و بعد از چند روز بستری در بیمارستان تهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد و مصطفی شکری بیست و سوم اسفندماه 66 در منطقه شاخ شمیران به دیدار حق شتافت.
منبع: مخزن اداره اسناد و انتشارات بنیاد استان