ازدواجی که راه شهادت را گشود
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ شهید سید نجم موسوی سال 1347 در روستای شیخ سعد عراق چشم به جهان گشود و در دامان خانوادهای مذهبی پرورش یافت. وی در همان دوران کودکی فردی مهربان و مؤدب بود و به همه احترام میگذاشت. در سال 59 به علت ایرانی بودن از عراق خارج شد و به موطن خویش بازگشت، سال 1363 به عضویت بسیج در آمد و رهسپار جبهههای نبرد گردید.
در عملیاتهای مختلفی شرکت داشت و چند بار نیز مجروح شد که پس از بهبودی دوباره در سال 64 از طرف لشکر 9 بدر به جبهههای عملیاتی غرب کشور اعزام شد تا از مرزهای میهن اسلامیمان پاسداری کند. سرانجام بیست و هفتم اردیبهشت ماه 1366 در جبهه کردستان در حین گشتزنی در کوههای مریوان با کمین نیروهای ضدانقلاب مواجه شد و به همراه همرزمان خود به نشان بلند شهادت نایل آمد.
همسر شهید سید نجم موسوی در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد ایلام تعریف میکند: شب قبل از شهادت شوهرم، خواب دیدم که سید نورانی با یک دسته گل از کوه به سمت پایین میآید و ناگهان یکی از گلها پرپر شد. من به او گفتم؛ سید آن گلی که پرپر شده مال من است! سرش را پایین انداخت و گفت بیا دخترم مال تو.
وقتی که بیدار شدم به خانه خواهرم رفتم و خواب را برای او تعریف کردم، خواهرم گفت؛ خیر باشه انشاءالله، موقع برگشت ناخودآگاه به اتفاق همسرم رفتم دیدیم که قاب عکسش از طاقچه افتاده بود پایین، آن موقع فهمیدم که حتماً شوهرم شهید میشود.
این همسر شهید یادآور شد: آخرین باری که میخواست به جبهه برود با التماس به او گفتم؛ نرو من تنها می شوم، با خنده گفت؛ نترس من لیاقت شهادت ندارم مگر اینکه سعادت ازدواج با توجه راه شهادت را به رویم بگشاید.
روز شهادت همسرم، مادر شوهرم خبر شهادتش فرزندش را آورد و به من گفت؛ دخترم ما سیّد هستیم نباید شیون و زاری کنی، صبر زینبی داشته و مواظب حجابت باش.