«انار بهشتی»
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ امشب از گوشه گوشهی شهر بوی یلدا میآید بوی یار، بوی دیدار، بوی حافظ و در انتهای خیابان آذر نامهای عاشقانه از قرار طولانی پاییز با زمستان همه را خبردار کرد.
پاییز با دلی شکسته و دستانی لرزان امشب کوله بارش را جمع می کند تا زمستان را مهمان خانهها کند. مردم به استقبال ننه سرما آمدهاند تا دلتنگیهایشان را چال کنند.
بیایید امشب طاقچه عادتهایمان را که غبار گرفته بتکانیم چیزی نمانده که سپیده دم فرا برسد.
تقویم را که نگاه میکنیم خاطرات از لابه لای برگه ها ظاهر و دل روانه می شود. امشب جای خالی و قاب عکس های روی طاقچه بغض ها را می شکند.
داغ مادران شهدای گمنام
در خانه های مادران عشق که فرزندانشان به سوی نور پر کشیدند انار یلدایشان سرخ تر است.
سفرهی یلدای شهید امشب یک قاب عکس است و قرآن با قامت نحیف مادری زیر کرسی انتظار که پیر شد.
زمان سپری می شود اما برای مادران شهید که هر شبشان یلداست همیشه پاییز است.
امشب مادران شهدا دستان پینه بستهشان را به سوی آسمان بلند میکنند و فرزندشان را صدا می زنند و هر لحظه زمزمه می کنند:
«امشب چه بگویم از یلدای آمدنت که نیامدی، سفره ی انتظار به سمت قبلهی استجابت پهن شده تا تو بیایی، روزهای نیامدنت به سرخی دانههای انار به چشمم نشست و خندهات حالا پستهی خندان سفره نذریام شده، امسال یلدای بدون تو به جای انارهای سرخ، خون دل دانه دانه می کنم و در سبد دلتنگیهایم میگذارم.»
پدر برایت فال حافظ گرفت که آمد:
«یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم نخور» ای کاش به پاکی وجودت تعبیر شود.
تقارن یلدا با تدفین شهید گمنام
چند روزی است که یارانی از بهشت به این دیار آمدهاند، ایلام و جای جای ایران را نورانی کردند، قدمشان کوچهها را گلباران کرد، نامشان گمنام است اما مادرشان مادران شهداست و سفره یلدایشان مملو از انار بهشتی است.
امشب که قرارمان به سر رسیده و خنده هایمان گل انداخته و دل در خانه هایمان خوش است، فریاد بزنیم که اگر یلدایی هست، سفره ای هست به برکت خون شهداست که ایثار و فداکاریشان به بلندای شب یلداست.
یادداشت از مریم بالوی فیلی