اندر خاطرات اسرای مفقودالاثر/
«آیاتِ قرآن در اسارت برای بچه‌ها علاوه بر اینکه درس زندگی بود، یک کلینیک درمانی فوق‌العاده شفابخش نیز محسوب می‌شد که با زمزمه و تلاوت آیات آن، آلام روحی، روانی التیام پیدا می‌کرد.» در ادامه خاطره‌ای از آزاده مفقودالاثر محمد سلطانی منتشر می‌شود.

آیاتِ قرآن، کلینیک معنوی اسرا

به گزارش نوید شاهد ایلام؛  در آن شرایط بسیار سخت و غربت، یا باید خودمان را می‌باختیم و دچار یأس و ناامیدی، اضطراب و انواع امراض روانی می‌شدیم، یا به قلعه مستحکم و استوار آیات الهی پناه می‌بردیم و دلمان را با کلام خدا آرام می‌کردیم. آیاتِ قرآن در اسارت برای بچه‌ها علاوه بر اینکه درس زندگی بود، یک کلینیک درمانی فوق‌العاده شفابخش نیز محسوب می‌شد که با زمزمه و تلاوت آیات آن، آلام روحی، روانی التیام پیدا می‌کرد. یکی از دارو‌های بسیار مؤثر این کلینیک سوره «والعصر» بود که برایمان زیبا و دلنشین و آرامش‌دهنده بود.
با خودمان زمزمه می‌کردیم. «به عصر و زمان قسم که انسان در زیان و خسران است، مگر افراد با ایمان و نیکوکاری که صبر پیشه کرده و دیگران را به حق و صبر توصیه می‌نمایند.»

چقدر این آیات بکار ما می‌آمد. با خودمان می‌گفتیم یا باید با بی‌صبری و بی‌قراری در زمره افراد زیانکار قرار بگیریم و دنیا را که باخته بودیم، آخرتمان را هم تباه کنیم. یا راه صبر را در پیش بگیریم و همدیگر را به صبوری دعوت کنیم تا در زمره نیکوکاران و مؤمنان باقی بمانیم و همچنان مشمول نظر و لطف الهی باشیم و ما راه دوم رو برگزیدیم.
دلداری‌ها و توصیه‌های مکرر یکدیگر به صبر و حفظ روحیه و امیدواری به آینده تحمل شرایط سنگینِ اسارت در مخوف‌ترین زندان مخفی عراق را برایمان آسان می‌کرد. در این کلینیک دارویی وجود داشت که برای درمان اضطراب و بی‌قراری فوق‌العاده مؤثر و شفابخش بود. آیه شریفه «الا بذکر‌الله تطمئن القلوب» با یاد و نام خدا دل‌ها آرامش می‌یابد. این آیه چه آرامش و اطمینانی به ما می‌داد!

هر وقت بارِ مشکلات و رفتار‌های وحشیانه بعثی‌ها بر دوشمان سنگینی می‌کرد با زمزمه و تکرار این آیه احساس سبکی می‌کردیم. اضطراب و بیقراری از ما دور می‌شد و دلمان آرام می‌گرفت. آرامشی غیر‌قابل توصیف.
با تلاوت این آیه نسیمی از رحمت و طمأنیه بر تمامی وجودمان می‌وزید که بی‌تردید با هیچ داروی آرام‌بخشی در جهان حاصل نمی‌شد. در کلماتش انگار اعجازی نهفته بود و اثرش را خیلی زود نمایان می‌ساخت.

به هر جای این کلینک که وارد می‌شدیم و دست می‌گذاشتیم انواع دارو‌هایی یافت می‌شد که هرکدام اثری شگرف در التیام درد‌های روحی ما داشت و انرژی‌بخش برای ادامه راهی که پر از خطر و موانع متعدد بود، تا اینکه سالم به مقصد نهایی که رهایی از چنگال این نامردمان بود برسیم.

این قصه ادامه دارد...

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده