شهید «حسن سیرو» در دفترچه یادداشتی که از خود به یادگار گذاشته خطاب ه پدر و مادرش می‌نویسد: «پدر و مادر عزیزم هر روز بر سر نماز عاشقانه دعایتان می‌کنم، امروز هم وقتی که وضو گرفتم بسیار خوشحال و شیدا بودم زیرا باز می‌آمدم تا دعایتان کنم». نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت ضمن معرفی این شهید گرانقدر برگی از دفترچه یادداشت وی را نیز منتشر می‌کند.

پدر و مادر عزیزم هر روز بر سر نماز عاشقانه دعایتان می‌کنم

به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید «حسن سیرو» فرزند منصور اهل دهلران روز دوازدهم دی ماه سال ۱۳۶۱ از خانواده‌ای متدین و فرهنگی و خوشنام در شهرستان آبدانان زمانی که مردم بر اثر جنگ تحمیلی آواره شده بودند متولد شد.

در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد مدرسه شد با جدیت زیاد تا مقطع دیپلم پیش رفت و بعد از آن وارد آموزش‌های فنی و حرفه‌ای شد و در رشته‌های کامپیوتر، صنعت درودگری مشغول و مدارک بسیار مفید و معتبری در این رشته‌ها را تا سطح رتبه‌های عالی و ممتاز بدست اورد. در سال ۱۳۸۱ به صورت داوطلبانه به خدمت مقدس سربازی اعزام و به امر آموزش و تعملیات نظامی در ارتش جمهوری اسلامی در استان خوزستان پرداخت. این سرباز فداکار اسلام در قسمت‌های پدافند و توپخانه به خدمت مشغول گردید و پس از طی ۲۰ ماه خدمت صادقانه در مناطق مرزی اسلامی در استان خوزستان پرداخت این سرباز فداکار اسلام در قسمت‌های پدافند و توپخانه به خدمت مشغول گردید و پس از طی مدت ۲۰ ماه خدمت صادقانه در مناطق مرزی و دور افتاده محور‌های آبادان و خرمشهر، دشت ازادگان و مناطق بین اهواز و شلمچه مطابق مصوبه مقام معظم رهبری به مدت ۹۰ روز مورد تقدیر و تشویق معظم له قرار گرفت در ۲۴ شهریورماه ۱۳۸۳ از خدمت زیر پرچم نظام ترخیص یافت.

وی پس از اتمام خدمت سربازی بدون هیچ گونه تأملی به فکر دستیابی به یک شغل مفید و آبرومند افتاد این شهید وارسته معتقد بود که فرصت‌ها را بایستی همیشه مغتنم شمرد از تمام توانایی‌ها و نعمت استعداد‌هایی که خدای تبارک و تعالی در نهاد آدمی به ودیعت گذاشته شده نهایت استفاده را انسان ببرد به همین لحاظ بود که این هدیه الهی و انسان واقعی وارسته به محض فراغت از خدمت از خود حالت بی قراری و بی تابی نشان می‌داد و در فکر و اندیشه است را در وجود خودش احیاء و پویا کرده است.

شهید حسن سیرو با آن اندیشه عالی و ابتکارش همیشه به خداوند بزرگ متوکل بود و با سعی و تلاش برای خود شغلی را دست و پا می‌کرد و هیچگاه در انجام هر کاری از خود عیب و عاری نشان نمی‌داد انسانی خاکی بود، ولی همیشه به افلاک می‌اندیشید، گاهی در کسوت بسیجی، زمانی در شغل درودگری و نجاری وقتی در کسوت کارگری و زمانی از لحظه‌های عمر خود را نیز در دانش پژوهی و مطالعه و سرگرمی، از اینکه خدای بزرگ این همه استعداد و توفیق شامل حالش کرده بود همیشه شاکر و سپاسگزار بود.

این شهید عزیز و عارف بسیجی تمام دوران خدمت و زندگی خود را اتکاء به خداوند و توسل و تمسک به ولایت و امامان اطهار با احساسات پاک و مخلصانه سرشار از شور و شوق و امید و ارائه به خداوند سپری می‌نمود. فردی هنرمند و متواضع صدیق و پاکدامن با شعور و ارده‌ای استوار با تفکر در عین کمال سکوت و آرامش را زینت زندگی خود قرار داده بود انسانی دوست داشتنی و صاحب کمال به تمام معنا در تمام زمینه‌های علمی و فنی و هنری پر استعداد بود دارای روحیه‌ای متعالی و شجاعت و انسانیتی صبور و سنگین رفتار و کردار و اخلاق و تمام سکنات شهید حتی شوخی‌ها و شادی‌ها و خنده‌ها و احساسات ملکوتی ان شهید والامقام هرگز فراموش شدنی نیست.

این شهید زنده یاد با کمال و شعور و شوق و آگاهی کامل پیشاپیش همه دوستانش در مراسمات مذهبی و ایام الله‌های دهه فجر و دیگر مناسبت‌های اسلامی و اجتماعی، در جمعه و جماعات راهپیمایی‌ها و لحظه‌های عارفانه اعتکاف و ماه مبارک رمضان و عاشورای ابا عبدالله الحسین (ع) حضور فعال داشتند. همکاری با گروه‌های مقاومت بسیج و سپاه در حوزه و مساجد جزو اهداف بلند ایشان بود حضور در امر خدمتگزاری، عمران و سازندگی و صله ارحام نسبت به اقوام و دوستان و صداقت در گفتار و کردار در تمام زمنه‌های تربیتی و اخلاقی ابتکار عمل در خلق آثار نمونه هایی، چون فیلم لحظه‌های ماندگار با محتویات تصاویر و عکس‌های رنگی از مناطق و تهیه فیلم از بقایای جنگ تحمیلی.شهید حسن سیرو حدیث شریف زکات علم را کاملا آویزه گوش و جان و دل خود قرار داده بود.

آنجا که امام معصوم (ع) می‌فرمود زکات علم آموزش و انتشار آن به ذهن و فکر و روح دیگران است این شهید آنچه را که خود می‌دانست به دیگران بذل و بخشش می‌نمود و به همین خاطر هر کسی در هر زمانی سوالی داشت از او می‌پرسید و پاسخ سوال خود را دریافت می‌داشت در این زمینه هیچگاه دریغ نمی‌ورزید.

پدر و مادر عزیزم هر روز بر سر نماز عاشقانه دعایتان می‌کنم

زنده یاد شهید حسن سیرو در بهمن ماه سال ۸۵ با اینکه دارای مشاغلی همچون خدمات رایانه‌ای و آموزش، حرفه درودگری و معماری و نقشه کشی و دارای بسیاری حرف دیگر بود، ولی با اینحال تسلیم حکم و تقدیر و مشیت الهی گردید، چون شیفته خدمت بود شهادت پای شان را در محور‌های منطقه شرهانی و دیگر مناطق آلوده مین و بقایای به جای مانده از جنگ در مناطق مرزی و عملیاتی دور دست دهلران کشانید در سال ۱۳۸۵ سرنوشت او را به خیل افرادی زحمت کش و خدمتگزار پیوند داد پس از چند ماه خدمت در سمت‌های امور اداری و خدمات سیستم‌های رایانه‌ای و مدیریت کنترل و برنامه ریزی به منطقه عملیاتی و مرزی شرهانی راه یافته بود و پس از گذراندن ماه‌ها خدمت صادقانه و ایثار جان درحین پاکسازی میادین مین این سردار سرافراز و جان بر کف اسلام روز بیست و هفتم تیرماه سال ۱۳۸۶ در حین انجام عملیات پاکسازی منطقه از لوث آثار به جای مانده از جنگ تحمیلی در منطقه شرهانی به همراه دوستش «هدایت صیدی نیا» به درجه رفیع شهادت نایل گردید. مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده سید اکبر (س) قرار دارد.


برگی از دفترچه یادداشت شهید:

به نام خالق یکتا

پدر و مادر عزیزم هر روز بر سر نماز عاشقانه دعایتان می‌کنم، امروز هم وقتی که وضو گرفتم بسیار خوشحال و شیدا بودم زیرا باز می‌آمدم تا دعایتان کنم.
به نام آنکه مادر را آفرید تا دل‌ها برای او هر لحظه بالاترین تپش‌ها را انجام دهد و یاد‌ها هر لحظه او را به تصویر بکشد و چشم‌ها در انتظار او باشد و برای او اشک بریزد تا احساس این نعمت بزرگ در بالاترین جایگاه خود قرار گیرد.
۸۲/۳/۱۸

انتظار
در این بیتوتۀ زندگی تنهایی و غربت تنها انتظار است که به انجام می‌رسد و ما خود هیچ ندانستیم و نمی‌دانیم که با انتظار کشیدن تنها عمر گران است که هر لحظه کوتاهتر می‌شود و هر لحظه به فروریختن آن نزدیکتر می‌شویم، ولی زیباست انتظار کشیدن، زیرا بی او زندگی یکی برای دیگری به انجام نمی‌رسد و تحولی دیگر بدون او رخ نمی‌دهد. ما برای این به دنیا آمده ایم تا در کوچه پس کوچه‌های این جهان شگفت زندگی کنیم و برای این زندگی می‌کنیم تا روزی با رفتن خود دیگری به آغاز بینجامد و من‌ها و ما‌ها می‌آئیم و می‌رویم تا تاریخ به اثبات برسد و چه ننگ است بیهوده در این دنیا پرسه زدن و چه زشت است ندانستن اینکه من‌ها و ما‌ها برای چه می‌آئیم و می‌رویم.

 

انتهای خبر/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده