شهید «روضان بهمنی پور» از جمله شهدای سخت کوش جهادگری بود که با تعدادی از همرزمانش برای شناسایی در منطقه سومار به مأموریت رفته بودند تا زمینه برای عملیات مسلم بن عقیل که شهید «حاج ابراهیم همت» هم حضور داشتند مساعد شود که با برخورد با کشتزار مین به فیض شهادت رسید. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت به معرفی این شهید گرانقدر می پردازد.

به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید «روضان بهمنی پور» فرزند خیدان در دهمین روز از آذر ماه سال ۱۳۰۹ در منطقه سومار شهرستان ایوان دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی در کار‌های کشاورزی و دامداری سخت به خانواده کمک می‌کرد تا وارد جهاد سازندگی شد.

با شروع جنگ تحمیلی بنا به احساس تکلیف شرعی و لبیک به ندای رهبر کبیر انقلاب به عنوان نیروی بسیجی عازم جبهه نبرد با متجاوزان بعثی شد و سرانجام  پانزدهم مرداد سال ۱۳۶۱ در منطقه سومار بر اثر برخورد با مین و متلاشی شدن تمام بدن به فیض شهادت رسید. از این شهید گرانقدر ۸ فرزند به یادگار مانده است. مزار این شهید والامقام در جوار امامزاده حاجی حاضر(ع) شهرستان ایوان  قرار دارد.

حیدر مرادی پور همرزم شهید در مورد شجاعت و شهامت شهید چنین می‌گوید:

در جبهه سومار غرب در تنگه مندلی قسمت شناسایی و عملیات مسلم بن عقیل بر عهده من و همرزمانم بود شهید بهمنی پور با سه چهار نفر از همرزمانش برای شناسایی به مأموریت رفتند تا زمینه برای عملیات مسلم بن عقیل مساعد شود. ایشان با همرزمانش به تنگه می‌روند، از آنجا که پوشیده از نیزار بود؛ و نیزار‌ها پر از مین دشمن و راه رفتن را مشکل کرده بود، اما شهید روضان نترس و شجاع بود جلو افتاد و تا نزدیک دشمن پیش می‌رود و با وجود تاریکی مطلق شب منطقه و نیزار‌ها را شناسایی می‌کند منطقه‌ای که مین مثل کشتزار گندم کاشته شده بود.

در حین برگشت و پایان شناسایی شهید بهمنی پور با دیگر همرزمانش روی مین می‌روند و تنها یکی از برادران جان سالم به در می‌برد که با آن هم مین پایش را قطع کرده بود، در این هنگام با شنیدن صدای انفجار شدید نیرو‌های خودی به کمک آن‌ها می‌روند و با پیکر در خون شناور شان مواجه می‌شوند و تنها می‌توانند آن یک نفر زخمی را نجات دهند که همان یک نفر زنده ماند و اطلاعات مهم را در اختیار عوامل  عملیات می‌گذارد.

عملیات با توجه به اطلاعاتی که به دست شهید بهمنی پور و همرزمانش تهیه شده بود با موفقیت انجام گرفت؛ و وقتی عملیات تمام شد من ناگهان به گریه افتادم که در این بین «حاج ابراهیم همت» به من نزدیک شد و گفت فلانی چرا گریه می‌کنی! عملیات با موفقیت صورت گرفته.

گفتم حاج همت این‌هایی که شهید شدند آرزویشان این بود که جشن آزاد سازی مناطق تحت تصرف دشمن را ببینید و بعد بروند، اما حالا که این مناطق آزاد شد دیگر در میان ما نیستند.

حاج همت با مهربانی دستی به سرم کشید و گفت شاهدان واقعی این خوشحالی آن‌ها هستند در آسمان ما را می‌بینند و آزادی این مناطق را جشن می‌گیرند و این حرف حاج همت باعث تسکین من شد.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده