زندگی موقت و ناپایدار است
به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید «نادر خیری» فرزند نور علی بیستم اسفند ماه سال ۱۳۴۴ در روستای سیاه خانی شهرستان آبدانان دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی پی گرفت و با رسیدن به سن قانونی انجام خدمت نظام وظیفه سربازی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و راهی جبهههای نبرد با متجاوزین بعثی گردید. تا آنکه دوم آبان سال ۱۳۶۳ در جبهه مهران از ناحیه شکم و سینه مورد اصابت ترکش دشمن قرار گرفت و به فیض شهادت رسید. مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای آبدانان قرار دارد.
متن وصیت نامه شهید:
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
از آنجایی که زندگی برای هرکس وجود دارد، اما اگر انسان به عمق این زندگی دنیوی بیندیشد پی میبرد که این دنیا نمیتواند به طور دائم وجود داشته باشد و دوست داشتن دنیا بالاترین خطاهاست.
زندگی موقت و ناپایدار است
همانطوریکه پیامبر اکرم میفرماید حب الدنیا راس کل الخطیه، یعنی دوست داشتن دنیا بالاترین خطاهاست لذا من که به اراده خودم خواستم تا زنده ام خدمتی در راه اسلام بکنم و مرگم هم باعث خدمتی شود که خونم در راه اسلام ریخته شود قدم به عرصه میدان گذاشتم و خودم را بعنوان سرباز کوچک امام امت قرار دهم.
ار آنجاییکه میدانم زندگی موقت و ناپایدار است و نمیشود به آن اعتماد نمود و مرگ هم هست ولی من میخواهم همانطوریکه سالار شهیدان امام حسین (ع) مرگ با عزت را انتخاب نمود من هم مرگ با عزت را انتخاب کنم لذا اگر خداوند توفیقی حاصل نمود و من به جبهه حق علیه باطل رفتم و سعادت این را هم داشتم تا شهید شوم به بالاترین سعادت رسیده ام، چون همانطوریکه گفتم مرگ برای هرکسی وجود دارد و انسان باید درباره این عالم با این عظمت فکر کند و تصمیم بگیرد آیا اگر من فرضاً به جبهه نرفتم و توانستم چند سال زنده بمانم دیگر مرگ به سراغم نخواهد آمد.
پس انسان وقتی که فکر خودش را به کار اندازد و میبیند که هرچیزی فانی است و خداوند هم راه روشن را به او نشان داده چرا دنبال کارهای نیک نرود من که میدانم هر قطره از خون من در راه خدا ریخته شود تمام گناهانم بخشیده خواهد شد و قلم عفو بر اعمالم کشیده میشود چرا شهادت در راه خدا را انتخاب ننمایم.
خطاب به برادران
و اکنون چند کلمه با برادرم احمد خیری سخن میگویم اگر من رفتم و این افتخار نصیبم شد و در راه اسلام شهید شدم تو ناراحت نباش و از بچه هایم مواظبت کن و افتخار کن که برادری در راه اسلام از دست دادهای و امروز ما به اسلام احتیاج داریم نه اسلام به ما.
من همان روزی که به سپاه آمدم خودم خواب دیدم که سیدی جلو راهم را گرفت به من گفت شما که به این راه راست میروید بگذار که فاتحه ات را بخوانم ولی من این خواب را برای شما نگفتم که ناراحت نشوید خودم میدانستم که به سوی سعادت انشاءالله کشیده خواهم شد و از این دنیای موقت بسوی سرای ابدی خواهم رفت.
خدا حافظ همه شما
برای امام دعا کنید در ضمن بعداز من بچهها را مدرسه بگذارید.