به مناسبت بزرگداشت روز ارتش / خاطراتی از شهید ارتشی «علیرضا تازیکه لاملنگ»
مادر شهید «علیرضا تازیکه لاملنگ» نقل میکند: نذر کرده بودم که اگر پسرم سالم بماند و زنده بر گردد آبکش مسی به مسجد محل اهدا میکنم. خواب دیدم که دو زن سیاه پوش داخل حیاط ما آمدند و به من گفتند به نذری که کردی عمل کن، نام پسرت را روی آن بنویس و آن را به مسجد بده، در جواب گفتم که پسرم زنده است، اسم مرده را روی وسایل مینویسند. بعد از چند روز خبر شهادت پسرم را آوردند.