انقلاب و وطن عزيز ما حاصل خون هزاران شهدا است به متجاوز بعثى اجازه نمى دهم به تجاوز خود ادامه دهد بدين منظور در جبهه حضور يافتم و تا حال كه مدت بيست ماه از خدمت مقدس سربازى ام ميگذرد.
پدر مهربان و عزیزتر از جانم تو را به جان مهدی ( عج ) و نایبش امام خمینی چنانچه خبر شهادت مرا شنیدی به جای ناراحتی و گریه و زاری، افتخارکن و خوشحال باش چرا که تو هم جزو امت شهید پرور ایران هستی و تقدیم شهید به پیشگاه اسلام و انقلاب اسلامی بسیار سعادت است.
اگر برایم حجله زدید، این را هم بنویسید از تمامی مردم سمنان تمنا دارم اگر از من خطایی دیدهاند حلالم کنند».
آرام شدم. انگار آتش درونم فروکش کرد. رفتم سراغ شیرآب. وضو گرفتم و با آرامش نماز خواندم. تحمل مصیبت برایم راحت شد.
وصیت نامه پاسدار وظیفه شهید خلیل آقایی از شهدای خرداد ماه استان ایلام
اى جوانان نگوئيد كه من چندين بار است به جبهه مىآيم به خدا قسم وقتى كه من به مرخصى مىآيم قلبم آرامش نمىگرفت و فكر مىكردم كه مبادا همسنگران من شهيد بشوند و من زنده بمانم...
شهید حسین خان احمدی فرزند عبدالصمد در سال 1342 در اراک متولد شد و در خرداد ماه سال 1361 در منطقه گیلانغرب بر اثر اصابت مواد منفجره به بدن به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
ی پدر اگر من شهید شدم تو افتخار کن که یک هدیه به اسلام تقدیم نمودی و شما از خدا خواستار شوید و بگوئید خدایا این قربانی از من بپذیر و آنرا قبول کن و همچنین او را با شهیدان کربلا محشور بگرداند...
دلتان را به تقوای او زنده دارید، مانند من که هرگز هوای نفس بر من چیره نشد و حرص و طمع نتوانست مرا به طرف خود بکشد. شما را به خواندن نماز توصیه می کنم زیرا نماز گناه را می زداید همان گونه که در پاییز برگ درخت به آسانی از درخت می ریزد و جدا می شود.
پدر مخالف بود. فکر میکرد مظفر بهتر است سنگر مدرسه را حفظ کند. عاقبت راضی شد که مظفر تابستانها به جبهه برود. اما باز هم کافی نبود. عاقبت رضایتنامهای نوشت و پدر را مجبور کرد که امضایش کند.
شهید در عملیات فتحالمبین شنهای روان فکه و فتحالمبین را با قدمهایش قداست بخشید و در حماسه مردان بزرگ اروند حماسه جاودان عبور از اروند و آزادسازی فاو را در تارک تاریخ جاودانه نمود.
برادرانم جبهه را پر کنید و نگذارید خون این شهدا عزیز پایمال شود، پدر گرامیم در صورت شهادتم شما مثل کوه مقاوم باش میدانم برایم زحمت و رنج کشیدی تا از من بهره ای ببری اما برای باید تمام چیز خود را انفاق کرد.
مرتضی شاهملکی اواخر بهار به دنیا آمد تا اینکه شب عملیات میمک 27 مهر 1363 مزدوران بعثی سلحشوران ایرانی را محاصره میکنند، عدهای از محاصره خارج شده و برمیگردند و عدهای دلیرانه مبارزه میکنند نام مرتضی در بین آنهایی که برگشتند نبود.مرتضی هم مانده بود. تا آخرین نفس جنگیده و شهید شده بود.