زندگینامه و وصیت نامه شهید نورمحمد قربانی جانشین فرمانده گردان + اصل وصیت نامه
شهید نورمحمد قربانی
نام پدر: صید احمد
تاریخ تولد: 1343
محل شهادت: مهران
تاریخ شهادت: 14/6/1365
نحوه شهادت:گلوله مستقیم دشمن
مسئولیت: جانشین فرمانده گردان
خلاصهای از زندگینامه شهید
شهید نورمحمد قربانی درسال 1344در خانوادهای مذهبی در شهرستان دهلران دیده به جهان گشود. سال اول دبیرستان را به پایان رسانید
با آغاز تجاوز ارتش بعث عراق به میهن اسلامی براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش ، حضرت امام خمینی (ره) ، روانه ی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید .
وی دورههای آموزش نظامی را طی نمود و با داشتن توانایی بالا در اندک زمانی بهعنوان مربی آموزش نظامی ،درآماده سازی رزمندگان اعزامی به جبهه های نبرد حق علیه باطل تلاش می کرد. حس وطن دوستی و مبارزه با دشمنان اسلام وی را به خط مقدم جبهه کشاند و درعملیاتهای والفجر5 و والفجر 9 عاشقانه شرکت کرد و با دشمنان انقلاب اسلامی مبارزه نمود.
وصيتنامه شهید نورمحمد قربانی
در مكتب اسلام هر مسلمان موظف است وصيتنامهاى از خود بر جاى گذارد البته تا اينجا كه يادم است تاكنون چندين وصيتنامه نوشتم كه متاسفانه به علت اينكه سعادت شهادت نداشتم آنها قديمى شدهاند و اين وصيتنامه جديد من است . وصايايم را به ترتيب ذيل ذكر مىنمايم اميد است كه تمام دوستان مومن و معتقد در آخرت شفاعت ما را بنمايند .
1- تنها مكتب رهايى بخش مستضعفين از دست مستكبرين مكتب انقلابى اسلام مىباشد .
2 - براى اينكه در اين جهان دنيوى زودگذر زندانى هواى نفس نشويد هميشه به ياد خدا باشيد . كه « الا بذكر الله تطمئن القلوب »رعد 28
3 - جهت ادامه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى و متصل شدن به انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) هميشه سراپا گوش به فرمان امام و ياران صديق و مومن امام كه عملا در خدمت انقلاب و اسلام عزيز بودهاند باشيد .
4 - ماهى يكبار به قبرستان شهدا برويد تا درس مبارزه و ايثار و گذشتن از دنيا و پيوستن به شهداى صدر اسلام را فرا گيريد .
5 - سپاه پاسدران انقلاب اسلامى را تا حد امكان از نظر عقيدتى و سياسى و نظامى تقويت نمائيد و به خصوص سپاه را در يك سازماندهى واحد و طى يك ضوابط واحد در سراسر مملكت اسلامى بسط و گسترش دهيد .
6 - دعا كنيد تحمل عقيده مخالف را داشته باشيد مانند شهيد مظلوم آيتالله دكتر محمدحسين بهشتى .
7 - از اختلافات داخلى به خاطر رضاى خدا و خون شهيدان انقلاب اسلامى بپرهيزيد .
8 - اگر كسى مسئول باشد موظف است كه بر كار زيردستان خود تا حد امكان و توان نظارت نمايد و گرنه بايد از آن مسئوليت كنار رود .
9 - از تهمت زدن بدون علم و آگاهى به ديگران شديدا پرهيز كنيم .
10 - اگر چنانچه جنازهام پيدا شد در امامزاده سيداكبر خاك نماييد .
11 - تمام اموالم را به بى بضاعتهاى واقعى طى تشخيص مادرم و خواهرانم و برادرانم تقسيم نماييد .
مادر جان من هيچگونه كار خوبى براى تو نكردهام و تمام وجودم مديون زحمات شبانهروزى شماست اميدوارم كه شير سفيدى و آن زحماتى كه در دل شبهاى تاريك با من كشيدى حلالم كنى . مادر اگر نامهربان بوديم رفتيم اميد كه مرا حلال كنى . به خدا سوگند من به عظمت خدا پى بردم و حقيقت را يافتم و خدا را عاشق شدم . خداحافظ مادر عزيزم و درود بر شما بردران محترم و گرامى .
سلام و درود بر دوستان و قومان و خويشان و خواهران عزيزم و كليه آشنايان ، اميدوارم كه راه شهدا را تا انقلاب مهدى ادامه بدهيد . برادران محترم فكر كنيد امروز هر شهيد جديدى مىرود مسئوليتى كه بر دوش شما است سنگينتر مىشود سعى كنيد كه اين وصيت نامهها را بخوانيد و روى آنها فكر كنيد . من الله توفيق و هوالمستعان .
«من المومنين الرجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و من ينتظر و ما بدلوا تبديلا »
(سوره احزاب آيه 23 ) اينجانب نورمحمد قربانى فرزند صيداحمد شماره شناسنامه 2246 وصيت خودم را در چند بند تقديم عزيزان مىكنم اميد است اين وصيتنامه كه در حين عمليات براى شما تهيه نمودهام جالب توجه باشد و خداوند نكات خوبى را هم بر زبان بنده عاصى بياورد تا بيشتر منقلب كننده و گيرا باشد . اى برادر و تو اى خواهر شما را وصيت مىكنم به تقوا به زهد و به پرهيزگارى و به رعايت حقوق ديگران و به ادا كردن ولاها و ولايتها ولايت ائمه و ولايت فقيه مومن بر مومن و غيره ... . وصيت مجددا و مكرر از پشتيبانى ولى امر (ولايت فقيه ) زيرا بدون وجود اين اصل قانون اساسى مملكت بدون آسايش و بى اعتبار است ، بدون وحدت و بدون رهبر است ، اين نعمتى بس بزرگ و چهرهاى بس درخشان مستثی كه بعد از ائمه تاكنون چنين فردى قاطع ، مدير ، مدبر و مخلص روى كار نيامده . و تو اى برادر و خواهرم اگر دمى از پشتيبانى و همراهى اين مردخدا غفلت كنى بدان كه به لبه پرتگاه و سقوط رسيدهاى و من مطمئنم هر كس از اين ولايت هوادارى كرد در روز محشر بدون استثناء روسفيد و خرسند خواهد بود و اما اگر كوتاهى كرد بى شك در جهنم ابدى خواهد بود .
بند دوم : به تمام دواير دولتى و غير دولتى عرض مىكنم به كاغذبازيها و اشارهها خاتمه دهيد و كل امور را تقوى و ضوابط قرار بدهيد در سهم بيتالمال مسلمين نهايت عدالت را درباره هر چيزى مراعات كنيد و لو مسئله خرمايى باشد . پيرو و شيعه على هستيد به اين امر مهم خيلى اهميت بدهيد و به نظر بنده در يك حكومت اسلامى اين امر حائز اهميت است . اگر امروز در مورد تقسيم حقوق مردم سهلانگارى و مسامحه كنيد فرداست كه پشيمان و نادم شدهايد و اين مسخرهاى به خود بيش نيست .
بند سوم : بر كليه مسئولان و مرئوسان است از كوچكترين مسئول بخش يا اداره تا رئيس جمهور ، به اين جمله خوب توجه كنيد برادر و خواهرم اول اگر تقواى اين كار را ندارى تا جامعه تو را رو نكرده است خودت كنار بزن و اگر لياقت و ارزش آن را داريد به زيردستان فشار نياور و آنها را در سختى قرار نده و با آنها مهربان باش ، زيرا خشم زياد موجب وحشت مىشود و مهربانى و صفا و خلوص كار را بهتر و بيشتر پيش مىبرد .
بند چهارم : به دوستان عزيز و گراميم كه مدت زيادى را با آنها در اين دنيا گفت و شنود و رفت وآمد كردم ، دوستان عزيز مطمئنم در اين مدت از جناح بنده به شما جسارت ، توهين و غيبت شده است حالا اگر شما هم چيزى گفتهايد يا غيبت كردهايد با قلب پاك و نيت نصوح من شما را عفو مىكنم اعمالى كه از طرف بنده به شما نسبت داده شد ديگر دست خودتان است اگر مىخواهيد حلال كنيد اگر هم نمىكنيد با خودتان است .
بند پنچم : فكر مىكنم آخرين وداعم باشد به خانوادهام است ، اول مادرم : مادر جان در طول اين مدت ميدانم غير از مزاحمت و اذيت كار ديگرى برايت نكردهام حالا كه روز آخر رسيده است اميد است حلالم كنيد و در سوگم هيچ ناراحت نباش چون من در راه خدا و صراط مستقيم قدم برداشتهام ومادر راه حق افتخار و عزت ماست و هيچ ناراحتى ندارد . مادر مىدانم بعضىها شما را تضعيف و سرزنش مىكنند اينها روحى مريض و قلبى ناپاك دارند به حرفشان توجه نكن . و اما شما برادران محترم و نور چشمم در مرحله اول خودتان داراى صفات اخلاقى و معنوى هستيد اما بنا به وظيفه شما را تشويق و وصيت به تقواى بيشتر مىكنم و شما خوب آگاهيد ، مردم در راه خدا جان ومال را تقديم كردهاند شما يك نفر را دادهايد كه در مقابل خدمات آنها چيزى نيست . در پايان به شما مىگويم زندگى خود را خوب اداره كنيد . و شما خواهران محجوب و باوقارم : خدا شاهد است من به تقوى و سنگينى شما آگاهم و بارها از تقوى و پرهيزگاريتان الهام گرفتهام و افتخار دارم كه چنين خواهرانى دارم و اسلام هم به شما افتخار دارد ، اين حجاب و محبوبيت را تا آخر محفوظ كنيد كه روز قيامت در پيش حضرت زهرا(س) و حضرت زينب(س) روسفيديد . در خاتمه از عموها ، دائىها و تمام خويشانم كه حقى بر گردن من دارند مرا ببخشند و حلال كنند كه من آنها را حلال كردهام .
خدانگهدار امام رهبرعاليقدر و همه شما .
نورمحمد قربانى