اعتقادات دینی
دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۸
از نظر اخلاقی به موازین اخلاق اسلامی پایبند بود تا آنجا که بصورت الگویی درآمده بود، چهره ای همیشه متبسم داشت و انسان از دیدنش احساس راحتی و شادی می کرد، تا حدی شوخ و بذله گو و نکات زیبا و آموزنده بیان می کرد...
نوید شاهد ایلام
اعتقادات دینی /خاطره ای از محسن هاشمی راوی دوست شهید
آشنایی با محسن از سال اول دبیرستان بود که برای فراگیری معانی قرآن و مسائل دینی به همراهی جمعی از همفکران به دعوت یکی از معلمین قرآن آن زمان به حسینیه خراسانیها رفتیم و شهید محسن شاید 13 یا 14 سال بیشتر نداشت، اما با وجود سن کم ، هوش و استعداد خارق العاده ای را دارا بود و مطالب را به سرعت فرا می گرفت و عاشق کتب قرآنی و درس بود، از جنبه های بارز او علاقه ی شدید به حفظ احادیث پیامبر و ائمه بود، در مورد هر مسئله ای برای مثال حدیث می آورد و در هر رابطه از حدیث استفاده می کرد. کودکان و بچه های محل را با قرآن آشنا می کرد، حتی تا قبل از شروع جنگ، بعلاوه تدریس قرآن ،جهان بینی و ایدئولوژی استاد مطهری را به دکتر علی شریعتی ، دکتر سروش ، الهی قمشه ای ، علامه طباطبایی و استاد مطهری بود و به استاد مطهری ارادت خاصی داشت و کتابهای ایشان را بیشتر می خواند و در مساجد مسائل جهان بینی را برای دوستان تعریف می کرد.
مشخصه بارز او علاقه شدید به خواندن کتب فلسفی بود، علاقه او به کتب فلسفی نشان استعداد سرشار و خدادادی او بود، زیرا کتب فلسفی از مطالب مشکلی برخوردارند که هر کسی را یارای درک آنها نیست ولی او نه تنها خواندن و درک کردن بلکه نقد و تحلیل نیز می کرد که در حد سن او یعنی 16 سال تعجب آور بود.
از نظر اخلاقی به موازین اخلاق اسلامی پایبند بود تا آنجا که بصورت الگویی درآمده بود، چهره ای همیشه متبسم داشت و انسان از دیدنش احساس راحتی و شادی می کرد، تا حدی شوخ و بذله گو و نکات زیبا و آموزنده بیان می کرد.
در محله خود بسیار زحمت می کشید و افراد نا اهل را نصیحت می کرد و بچه های کوچکتر محله در مسجد قرآن و اصول عقاید یاد می داد. نه تنها از معارف اسلامی با سن کمش آگاه بود، بلکه از مسایل سیاسی نیز دور نبود،عاشقانه امام را دوست می داشت و علاقه ی خاصی به او ابراز می کرد، او تنها امام را الگو و راهنمای خود قرار داده و سخنان او را با جان و دل گوش می داد و به شدت مخالف گروههای چپ و ضد انقلاب بخصوص مجاهدین و حزب عوام فریب توده بود خودش تعریف می کرد که به تهران که رفته بودم به همراه مردم که به مقر حزب توده حمله کرده و در آن حمله شرکت داشتم، او نه تنها در زمینه های ذکر شده استعداد و خلاقیت داشت بلکه در سطح مدرسه نیز از شاگردان فعال و درس خوان بود، بارها شاگرد اول کلاس می شد و از شاگردان ممتاز به شمار می رفت گاهی وقتها به جای اینکه معلم درس بدهد خصوصاً دروس دینی ، او شروع به درس دادن درس جدید می کرد گویی که معلم در کلاس نیست و او خود معلم کلاس است.
در جریان اغتشاشات گروهها در مدرسه که جز تعطیلی مدارس چیزی در برنداشت او هوشیار به همراهی دیگر دوستانش مانع از فعالیت خراب کراانه این افراد می شد و با روشن کردن اذهان هم مدرسه ای هایش از تعطیل شدن درس و مدرسه جلوگیری می کرد. در جریان جهاد سازندگی که بعد از انقلاب تشکیل شد، فعالیت داشت ، شبها نگهبانی و از خانه های مردم حراست می کرد، اکثر اوقات خارج از خانه را در مسجد می گذراند.
در سال 1357 وی که ضرورت تشکیل و تشکل نیروهای فعال مذهبی را که دارای خط اصیل پیروی از امام بودند را دریافته بود، به همکاری جمعی از همفکرانش اتحادیه انجمنهای اسلامی مدارس خرمشهر تأسیس کرد و در آنجا به فعالیت مشغول شد، تا بتواند مانعی جهت نفوذ گروهکهای ضد انقلاب در مدارس باشند در زمینه خودسازی بسیار اهتمام می ورزید، دو روز در هفته روزه می گرفت و به نماز شب علاقه داشت و تا شروع جنگ مرتب به انجام آن مبادرت می ورزید.
شهید محسن در سطح شهر به فعالیت فرهنگی می پرداخت، و خصوصاً به کار عملی و فرهنگی در روستاهای دور افتاده منطقه اهمیت زیادی می داد و به روستاهایی که در پنج کیلومتری خرمشهر بود می رفت و به کشاورزان در کارهای عمرانی کمک می کرد.او علاقه زیادی داشت که نیروهای مذهبی در مساجد جمع و با هم متحد باشند و سنگر مساجد را مقاوم نگه دارند. لذا به این منظور وقتی در تابستان 58 نیروهای مذهبی قرار گذاشتند تا هر هفته یکبار در مساجد کنار هم گرد آیند، و کلاسهای ایدئولوژیکی تشکیل دهند شهید محسن فعالانه پشتیبانی کرد و به عنوان اولین قدم ، عهده دار برگزاری اولین سخنران جلسه آن شد.
آشنایی با محسن از سال اول دبیرستان بود که برای فراگیری معانی قرآن و مسائل دینی به همراهی جمعی از همفکران به دعوت یکی از معلمین قرآن آن زمان به حسینیه خراسانیها رفتیم و شهید محسن شاید 13 یا 14 سال بیشتر نداشت، اما با وجود سن کم ، هوش و استعداد خارق العاده ای را دارا بود و مطالب را به سرعت فرا می گرفت و عاشق کتب قرآنی و درس بود، از جنبه های بارز او علاقه ی شدید به حفظ احادیث پیامبر و ائمه بود، در مورد هر مسئله ای برای مثال حدیث می آورد و در هر رابطه از حدیث استفاده می کرد. کودکان و بچه های محل را با قرآن آشنا می کرد، حتی تا قبل از شروع جنگ، بعلاوه تدریس قرآن ،جهان بینی و ایدئولوژی استاد مطهری را به دکتر علی شریعتی ، دکتر سروش ، الهی قمشه ای ، علامه طباطبایی و استاد مطهری بود و به استاد مطهری ارادت خاصی داشت و کتابهای ایشان را بیشتر می خواند و در مساجد مسائل جهان بینی را برای دوستان تعریف می کرد.
مشخصه بارز او علاقه شدید به خواندن کتب فلسفی بود، علاقه او به کتب فلسفی نشان استعداد سرشار و خدادادی او بود، زیرا کتب فلسفی از مطالب مشکلی برخوردارند که هر کسی را یارای درک آنها نیست ولی او نه تنها خواندن و درک کردن بلکه نقد و تحلیل نیز می کرد که در حد سن او یعنی 16 سال تعجب آور بود.
از نظر اخلاقی به موازین اخلاق اسلامی پایبند بود تا آنجا که بصورت الگویی درآمده بود، چهره ای همیشه متبسم داشت و انسان از دیدنش احساس راحتی و شادی می کرد، تا حدی شوخ و بذله گو و نکات زیبا و آموزنده بیان می کرد.
در محله خود بسیار زحمت می کشید و افراد نا اهل را نصیحت می کرد و بچه های کوچکتر محله در مسجد قرآن و اصول عقاید یاد می داد. نه تنها از معارف اسلامی با سن کمش آگاه بود، بلکه از مسایل سیاسی نیز دور نبود،عاشقانه امام را دوست می داشت و علاقه ی خاصی به او ابراز می کرد، او تنها امام را الگو و راهنمای خود قرار داده و سخنان او را با جان و دل گوش می داد و به شدت مخالف گروههای چپ و ضد انقلاب بخصوص مجاهدین و حزب عوام فریب توده بود خودش تعریف می کرد که به تهران که رفته بودم به همراه مردم که به مقر حزب توده حمله کرده و در آن حمله شرکت داشتم، او نه تنها در زمینه های ذکر شده استعداد و خلاقیت داشت بلکه در سطح مدرسه نیز از شاگردان فعال و درس خوان بود، بارها شاگرد اول کلاس می شد و از شاگردان ممتاز به شمار می رفت گاهی وقتها به جای اینکه معلم درس بدهد خصوصاً دروس دینی ، او شروع به درس دادن درس جدید می کرد گویی که معلم در کلاس نیست و او خود معلم کلاس است.
در جریان اغتشاشات گروهها در مدرسه که جز تعطیلی مدارس چیزی در برنداشت او هوشیار به همراهی دیگر دوستانش مانع از فعالیت خراب کراانه این افراد می شد و با روشن کردن اذهان هم مدرسه ای هایش از تعطیل شدن درس و مدرسه جلوگیری می کرد. در جریان جهاد سازندگی که بعد از انقلاب تشکیل شد، فعالیت داشت ، شبها نگهبانی و از خانه های مردم حراست می کرد، اکثر اوقات خارج از خانه را در مسجد می گذراند.
در سال 1357 وی که ضرورت تشکیل و تشکل نیروهای فعال مذهبی را که دارای خط اصیل پیروی از امام بودند را دریافته بود، به همکاری جمعی از همفکرانش اتحادیه انجمنهای اسلامی مدارس خرمشهر تأسیس کرد و در آنجا به فعالیت مشغول شد، تا بتواند مانعی جهت نفوذ گروهکهای ضد انقلاب در مدارس باشند در زمینه خودسازی بسیار اهتمام می ورزید، دو روز در هفته روزه می گرفت و به نماز شب علاقه داشت و تا شروع جنگ مرتب به انجام آن مبادرت می ورزید.
شهید محسن در سطح شهر به فعالیت فرهنگی می پرداخت، و خصوصاً به کار عملی و فرهنگی در روستاهای دور افتاده منطقه اهمیت زیادی می داد و به روستاهایی که در پنج کیلومتری خرمشهر بود می رفت و به کشاورزان در کارهای عمرانی کمک می کرد.او علاقه زیادی داشت که نیروهای مذهبی در مساجد جمع و با هم متحد باشند و سنگر مساجد را مقاوم نگه دارند. لذا به این منظور وقتی در تابستان 58 نیروهای مذهبی قرار گذاشتند تا هر هفته یکبار در مساجد کنار هم گرد آیند، و کلاسهای ایدئولوژیکی تشکیل دهند شهید محسن فعالانه پشتیبانی کرد و به عنوان اولین قدم ، عهده دار برگزاری اولین سخنران جلسه آن شد.
شهید محسن هاشمی فرزند لطیف در چهارمین روز از آذر ماه سال 1343 شمسی در شهرستان دره شهر دیده به جهان گشود، در دوران دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران او نیز غیور مردانه از طریق بسیج دانش آموزی راهی جبهه های نبرد با متجاوزین مزدور شیاطین شد. شهید هاشمی پس از رشادتهای مخلصانه سرانجام به تاریخ دوازدهم مهر ماه سال 1359 در منطقه پلیس راه خرمشهر از ناحیه سر و سینه مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به شهادت رسید او از جمله شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس است.
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی آموزشی- بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما