عملیات کربلای یک؛ برگ زرینی از تاریخ دفاع مقدس است
نوید شاهد ایلام؛ صباح کاکی در سال 1345 در منطقه شوهان مهران به دنیا آمده است. در اوایل سال 1363 به بسیج پیوست و در همان روزها به عضویت رسمی سپاه پاسداران ایلام درآمد. او در عملیاتهایی چون: بدر، کربلای 1، والفجر8، نصر 4 و نصر 8، کربلای 10، والفجر 10 و ... به عنوان نیروی گردان رزمی شرکت داشته است. او در اواخر سال 1385 از سپاه امیرالمؤمنین(ع) بازنشسته شده است.
به عشق کشورم
کاکی در خصوص نحوۀ پیوستنش به جبهه گفت: سال 1363 به عشق وطنم و با لبیک گفتن به دعوت رهبر کبیر انقلاب اسلامی به یکی از مراکز بسیج(واقع در میدان شهدا) در سطح شهر ایلام رفتم و برای اعزام به جبهه ثبت نام کردم. پس از ثبت نام و سازماندهی در پادگان ششدار مستقیم برای خط مقدم جبهه اعزام شدم. من ارشد خانواده بودم و با وجود نیاز به حضورم در خانه، خانوادهام با رضایت قلبی به من اجازه دادند به جبهه بروم. در اولین اعزام به گردان ادوات پیوستم. در آن زمان سیدصادق حسینی فرمانده گردان ادوات بود. من مدتی در خدمت ایشان به امور تسلیحات و مهمات پرداختم.
من یک پاسدارم
کاکی یکی از افتخارات زندگیاش را خدمت در سپاه و دفاع از ارزشهای ملت و خاک وطنش میداند. وی افزود: بعد از مدتی برای خدمت به انقلاب اسلامی به سپاه پیوستم. در این خصوص در آبانماه 1363برای گذراندن دورۀ آموزشی به پادگان سیدالشهدای تهران اعزام شدم. در آنجا آموزشهای نظامی و عقیدتی دیدم. از جمله آموزش آبی- خاکی که خاص مناطق عملیاتی جنوبی بود. در پانزده روز دوم دوره برای آموزش آبی به ورزشگاه آزادی رفتیم. در آنجا آموزش شنا، غریق نجات و سایر آموزشهای مربوط به دورۀ آبی را دیدم. آن دوره 115 روز طول کشید. در طی آن دوره کار با وسایل راهسازی از جمله لودر و بولدوزر را هم یاد گرفتیم. در آن دوره مسلم کرمی که بعداً شهید شد با من بود.
شرکت در عملیات بدر
کاکی افزود: با پایان دورۀ آموزشی در بهمن ماه سال 1363 به پادگان حبیبالله که بین اهواز و خرمشهر قرار داشت اعزام شدیم. در آنجا برای سازماندهی جهت شرکت در عملیات بدر در یک اردوگاه مستقر شدیم. عملیات بدر اولین عملیات آبی- خاکی سپاه بود که شامل نیروهایی بود که آن دورۀ آموزشی را به پایان رسانده بودند. آن نیروها یک گردان مهندسی را تشکیل دادند.
وی ادامه داد: نیروهای پادگان حبیبالله بین قرارگاه کربلا و قرارگاه نجف تقسیم شدند. من به قرارگاه نجف پیوستم. بهمنماه به منطقۀ عملیاتی بدر وارد شدیم در طول شب برای پنهان کردن پلهای شناور لای نیزارها در جزیرۀ مجنون و هورالعظیم فعالیت داشتیم و در طول روز استراحت میکردیم. پلها را روز عملیات نصب کردیم و عملیات در 19 اسفند1363 صورت گرفت. چند روز بعد از عملیات هم در منطقه بودیم و سپس منطقه را ترک کردیم.
عملیات والفجر8
کاکی عملیات والفجر 8 را یکی از عملیاتهای موفق ارتش و سپاه ایران میداند او بیان داشت: در سال 1364 در طی عملیات والفجر 8 رزمندگان اسلام توانستند با عبور از اروندرود بندر استراتژیکی فاو را تصرف کنند این بندر آنقدر برای ارتش عراق مهم بود که با سقوطش کشور عراق در وحشتی عمیق فرو رفت و ارتباط نیروی دریایی عراق با فاو قطع و صدور نفت این کشور متجاوز با مشکل مواجه شد. شهرهای آبادان، اندیمشک و... از تیررس موشکهای عراق بیرون آمدند چون سایت موشکی فاو در دست نیروهای ما بود، جادۀ بصره- فاو هم در تیررس نیروهای ما قرار گرفت. این بار هم زیر نظر قرارگاه نجف من در قالب گردان مهندسی در این عملیات شرکت کردم. در طی چهل روز که در آنجا مستقر بودیم به کار احداث جاده در مناطق عملیاتی پرداختیم.
عملیات کربلای1؛ برگ زرینی از تاریخ دفاع مقدس
عملیات کربلای 1 یکی از عملیاتهای مهم در طی جنگ تحمیلی است کاکی در این خصوص توضیح داد: بنا بر ضرورت مقابله با استراتژی «دفاع متحرک»عراق به عنوان رویکردی جدید از سوی دشمن که بنا بر آن قصد داشت از لاک تدافعی به در آمده و برای مقابله فعال با ایران بار دیگر تصرف مناطقی از خاک کشور را آغاز کند، عملیات کربلای 1 و آزادسازی شهر مهران در ساعت 22:30 شب دهم تیرماه 1365 با هدف بازپسگیری مهران و تصرف ارتفاعات مهم و استراتژیک قلاویزان و با رمز یا ابوالفضل العباس ادرکنی آغاز شد. در این عملیات که با لبیک به درخواست امام راحل (ره) مبنی بر تعیین تکلیف هر چه سریع تر مهران، تنها 45 روز پس از اشغال مهران انجام گرفت، رزمندگان اسلام با رعایت اصل غافلگیری و با سرعت عمل، پس از پشت سرگذاشتن موانع ایذایی و میدانهای مین به مواضع دشمن وارد شدند. مقر تیپهای پیاده ارتش متجاوز صدام به سرعت در هم شکست و 175 کیلومتر مربع از زمینهای تحت اشغال آزاد شد. عملیات غرور آفرین کربلای 1، برگ زرین دیگری بر دفتر مقاومت مردم ایران افزود و طومار استراتژی «دفاع متحرک» رژیم بعث و حامیان بین المللی او را در هم پیچید.
جنگ خاکریزها
وی با بیان اینکه عملیات کربلای 1 در تاریخ دفاع مقدس به جنگ خاکریزها معروف است، میگوید: ما با تجهیزات مهندسی برای شرکت در عملیات کربلای 1 که هدفش آزادسازی مهران و ارتفاعات استراتژیک بود در منطقه مستقر شدیم. در این عملیات ما دو خاکریز بزرگ احداث کردیم. این عملیات به جنگ خاکریزها معروف است. از ارتفاعات آبزیادی تا رضاآباد مهران خاکریز زدیم. چون مهران دشت بود و نیروهای خودی در حین عبور در تیررس دشمن بودند این خاکریزها احداث شدند. یک روز پس از احداث خاکریز گرد و خاک غلیظی آسمان مهران را پوشاند. رزمندگان ما از این فرصت استفاده کردند و به قلب دشمن زدند.
منطقه عملیاتی کربلای 1
منطقه عملیاتی کربلای 1 از جنوب به ارتفاعات قلاویزان، از شمال به ارتفاعات نمه کلان کوچک، از غرب به امتداد غربی ارتفاعات قلاویزان و پاسگاه مرزی بهرام آباد و از شرق به جاده مهران – دهلران منتهی می شد.
کاکی این عملیات را بسیار مهم میداند و تعریف میکند: تلاش اصلی بر انجام عملیات از محور ارتفاعات قلاویزان و یال های آن تا رودخانه گاوی در نظر گرفته شد. بر همین اساس، عملیات در سه مرحله به ترتیب زیر طراحی شد؛ مرحله اول: تأمین ارتفاعات قلاویزان ایران تا روستای امام زاده سید حسن. مرحله دوم: تأمین ارتفاعات «جبل حمرین» تا «شیار مگ سوخته» و در امتداد آن، تأمین روستاهای بهین، بهروزان و هرمزآباد. مرحله سوم: تصرف خاکریز عملیات والفجر ۳، روستای فرخ آباد تا زیر ارتفاعات ۲۲۳ قلاویزان بود که در این مرحله تأمین شد.
نتایج عملیات و شهدای شاخص
وی اذعان داشت: ده روز جنگ و مقاومت در منطقه مهران با انهدام چندین تیپ و لشکر رژیم بعث به آزادسازی ۱۷۵ کیلومترمربع از خاک ایران و عراق، از جمله جاده دهلران ـ مهران ـ ایلام، شهر مهران و بیش از ۸ روستای اطراف آن، ارتفاعات حساس قلاویزان و «حمرین» خصوصاً بلندترین قلّه منطقه (قلّه۲۲۳) و دو پاسگاه مرزی منجر شد. همچنین عقبه های دشمن از جمله شهرهای «بدره» و «زرباطیه» در دید و تیر رزمندگان اسلام قرار گرفت؛ اما خون¬ های پاکی نیز تقدیم اسلام شد. در این عملیات ۷۰۰ تن از نیروهای خودی شهید و ۴۵۰۰ تن مجروح شدند. در میان شهدا نام «فرمان جعفری»، «امان میرزابیگی»، «رفعتی جعفری»، «سعداله جهانی» و «عالی پورمحمدیان» به عنوان شهدای استان ایلام چشم می خورد.
شرح مجروحیت
صباح کاکی جانباز است او در خصوص نحوۀ مجروحیتش این گونه توضیح داد: بار اول در مهران در طی عملیات کربلای 1مجروح شدم. رزمندگان ما از سه محور به دشمن حمله کردند. ما محور میانی بودیم. نزدیک تپه شنی مهران ترکش به دست راستم برخورد کرد. چون این عملیات در مهران انجام گرفته بود والدین و بستگان اکثر رزمندگان برای خبر گرفتن دم بیمارستان تجمع کرده بودند. وقتی داخل آمبولانس بودم متوجه مادرم شدم. از آمبولانس پیاده شدم راننده فکر کرد من موجی شده ام و دنبالم آمد و صدایم زد تا مرا برگرداند من گفتم حالم خوب است میخواهم مادرم را ببینم. رفتم پیش مادرم و دستم را نشانش دادم گفتم نگران نباش جراحت سطحی است. در باشگاه تختی که موقتاً بهداری شده بود دستم مجدداً پانسمان شد و مرا به بیمارستان شهید سلیمی در ششدار فرستادند. چند ساعت هم آنجا تحت نظر پزشک بودم بعد مرا به بیمارستانی در کرمانشاه و از آنجا به بیمارستان همدان فرستادند. چهار روز در آنجا بستری شدم و بعد ترخیص شدم.
شرکت در سایر عملیاتها
رزمنده شجاع ایلامی علاوه بر شرکت در عملیات کربلای 1 در سایر عملیاتها نیز شرکت داشته است وی تعریف کرد: در تاریخ 10 بهمنماه 1365 از قرارگاه نجف به قرارگاه لشکر امیرالمؤمنین(ع) در بانروشان اعزام شدم. از آنجا جهت شرکت در عملیات کربلای 10 به کردستان اعزام شدیم ما چون گردان مهندسی بودیم چند ماه پیش از عملیات باید در منطقه حاضر میشدیم. جادهسازی، احداث پل و سایر امور مربوط به گردان مهندسی را در آنجا انجام دادیم. و چند روز هم بعد از عملیات در منطقه ماندیم. بعد از عملیات کربلای 10 چند روز را در مرخصی گذراندیم و سپس برای شرکت در عملیات نصر 4 به شهر ماووت عراق فرستاده شدیم در ارتفاعات ماووت به مقابله با دشمن پرداختیم.
وی خاطرنشان کرد: در اواخر سال 1366 برای شرکت در عملیات والفجر 10 راهی ارتفاعات شاخ شمیران شدم. لشکر امیرالمؤمنین(ع) مأمور بازپس گیری این ارتفاعات بود تعدادی از دوستانم در این عملیات شهید شدند که بعداً در فروردین 1367 پیکر آنها عقب آورده شد. در طی این عملیات(ششم فروردین) در ارتفاعات حلبچه شیمیایی شدم. ماسکهایی که در آن عملیات استفاده کردیم تاریخ مصرف فیلترشان گذشته بود اما کشور ما نمیتوانست آنها را تهیه کند و من شیمیایی شدم. یک ماه در بیمارستان شهید رهنمون تهران تحت مراقبت ویژه بودم. در این یک ماه به خاطر تأثیر بمب شیمیایی چشمهایم نمیدیدند.
پس از ترخیص سه هفته در منزل استراحت کردم سپس به قرارگاه بانروشان رفتم چند روزی آنجا ماندم ولی وقتی دیدند وضعیتم خوب نیست مرا به سپاه ایلام فرستادند و گفتند در آنجا مشغول به کار شو. دو روز بعد در طی عملیات چلچراغ دوباره مهران تصرف شد.
شهید ساده میری یک لشکر بود
کاکی در خصوص عملیات انتفاضه که توسط سپاه بدر و همکاری نیروهای لشکر امیرالمؤمنین(ع) انجام گرفت میگوید: تا سال 1369 در سپاه ایلام بودم. یک روز به من گفتند لباس پاسداری از تنت در بیار و لباسهای کورش مرادی را به جایش بپوش. کورش پاسدار و همکار من بود که آن روز لباس خاکی به تن داشت. من لباسهایم را با او عوض کردم و تمام مدارک و محتویات جیب هایم را در آنجا جا گذاشتم و به لشکر امیرالمؤمنین(ع) رفتم در آنجا به همراه مرتضی ساده میری سازماندهی شدیم تا در عملیات انتفاضه شرکت کنیم. ما به شهرک اسلامیه منتقل شدیم در آنجا چند شب ماندیم و تعداد بیشتری از بچههای لشکر امیرالمؤمنین(ع) به ما پیوستند من در آنجا فهمیدم که ما قرار است به سپاه بدر کمک کنیم تا به خاک عراق نفوذ کنند و به حزب بعث حمله کنند. در طی این عملیات سپاه بدر در خاک عراق شکست خوردند. مرتضی ساده میری به شهادت رسید مرتضی خودش به تنهایی حکم یک لشکر را داشت واقعاً اسوۀ شجاعت و رشادت بود.
سخن آخر
صباح کاکی پیشکسوت و جانباز ایلامی در پایان این مصاحبه گفت: هر عملیاتی که در طی جنگ تحمیلی صورت گرفت تمام رزمندگان از سراسر کشور در آن جانانه جنگیدند و میدان را خالی نکردند. رزمندگان ما گوش به فرمان امام به جبهههای حق علیه باطی میرفتند و جان گرانمایه خود را فدای آرامش و امنیت این کشور کردند. به هوش باشیم که امروزه استکبار جهانی؛ آمریکای خونخوار سعی در کمرنگ کردن این دفاع که مقدس هم هست دارد. لازم است جوانان و نوجوانان ما با پیروی از سبک زندگی شهدا مشت محکمی بر دهان آمریکا بزنند. شهدا با خون خود امنیت و آرامش را برای همه فراهم کردند همیشه آنها را یاد کنیم حتی با یک صلوات.