«کجایند شیران، کجا رفتهاند؟» شعری تقدیم به شهدای والامقام
نوید شاهد ایلام؛ شعری زیبا از «عیسی نصراللهی» با عنوان «کجایند شیران،کجا رفته اند؟» تقدیم به شهدای والامقام را در نوید شاهد ایلام بخوانید:
به مادر نوشته، گُلِ شادی ام
زجبهه بجو، ردّ دامادی ام
هَمی، پویَم آن کودکِ بیشه ها
زِ والفجرسه ، کربلای خدا
که تن از سرش ، گشته اینک جدا
مرا یادِتو ، یادِ دورانِ خون
شبِ آیتِ خفته در مجنون
همان لحظه یِ گفتنِ باور است
تو ای مهرِ رفته، وطن مادر است
دوباره من و مَعبَرِ خوشه ها
لبِ تشنه و ناوَکِ ماشه ها
سی و نُه پرستویِ ارزندگی
زدشتِ محبت ، صفا، زندگی
و یا تک تکِ لاله های بهشت
خداداد و جبارِ نیکو سرشت
نمازِ شبِ مادرِ سه شهید
قیام و قنوت و سلام و امید
تمام کسان،خط شکن،رازدار
شهیدِ جوان، نعمت و بازدار
همان لحظه دشمن زصحرا رسید
حَجی عَلَّه بر، آسمان پرکشید
از ایثارِ مردانِ مردِ سترگ
به بی سنگرانِ تبارِ بزرگ
نمیدانم از کو؟ کجا؟بنگرم
به سبزیِ مظلومِ بی سنگرم
زِ برخی یلانم نمانده اثر
پلاکی بجایش بدادن، پدر
خبر داری از ، یوسفِ مَه جبین؟
زمیدانِ مین و خطِ آتشین؟
هجومِ ددان و بزنگاهِ تیر
تک و پاتکِ بچه هایِ دلیر
اَلو، حاجی از جبهه ها چه خبر؟
اَلو جان حاجی، قیامت، ظَفَر
همه دورِ هم، رقصِ آزادگی
برایِ عَدویم ، سراَفکندگی
کجایند شیران،کجا رفته اند؟
تو گویی بهشتند، یا خفته اند؟
وطن، مهدِ من، مهدِ ایرانِ ما
به خوابم بیا،تو بخوابم بیا
شعر: عیسی نصراللهی