دفاع از استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی وظیفه همگان است
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ شهید «ولی اله عبدالهی پور» فرزند برزو ششم شهریور سال ۱۳۲۹ در شهر ایلام متولد شد و در سایه محبت والدینش توانست تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم به پایان ببرد.
سالهای پایانی تحصیل شهید همراه با وزیدن نسیم انقلاب بود و اندیشههای پاک وی موجب شد که به صف انقلابیون بپیوندد، شهید پس از پیروزی انقلاب به خدمت نظام وظیفه پیوست و پس از گذراندن دوران آموزشی ویژه داوطلبانه با تیپ ۳ رزمی همدان به جبهه خوزستان اعزام گردید و بهعنوان آرپی چی زن به مصاف دشمنان پیوست.
شانزدهم دی ماه ۱۳۵۹ در منطقه عملیاتی کرخه نور به شهادت رسید و پیکر پاکش سرافراز و گمنام در سرزمین پاک هویزه آرام گرفت.
برای او مرگ در رختخواب برازنده نبود و پدرش که خبر شهادت او را شنید، با آرامش گفت: اگر لازم باشد و امام دستور دهد من پیرمرد و مادرش هم به جبهه میرویم.
همرزم شهید در مورد شجاعت شهید، ولی الله عبدالهی پور چنین میگوید:
شهید همیشه جاوید
شهید، ولیالله عبدالهیپور به انقلاب و امام عشق میورزید، مردم ایلام او را به یاد میآورند که چگونه در روزهای آتش و خون انقلاب با شعار «مرگ بر شاه، درود بر خمینی» بیباکانه در حرکتهای انقلابی شرکت میکرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی او قاطعانه به دفاع از انقلاب برخواست و میگفت: «باید از خط امام در مقابل همه جریانهای انحرافی دفاع کرد» اینها انقلاب ما را نجات دادند و به قول امام در ایران باز انقلاب است، انقلاب بزرگتر از اول.
ولی اله میگفت: دوست و دشمن اعتراف دارند که انقلاب اسلامی ایران موازنه قوا را در خاورمیانه بهم زده است و سپس به دنبال تجاوزات مزدوران صدام به میهن انقلابی و اسلامی ما عاشقانه به جبهه شتافت و گفت: امروز وظیفه همه ماست که به دفاع از استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خود برخیزیم.
در نامهای که از جبهه برای خانواده و دوستانش نوشته بود: عراق به تحریک آمریکا به ایران حمله کرده و به قول امام این دست آمریکاست که از آستین صدام بیرون آمده است. اما برای ما عراق که هیچ است، آمریکا را هم میکوبیم.
در نامه دیگری نوشته بود: ملتی که انقلاب کرده و رهبری، چون امام خمینی دارد، نه از صدام میترسد، نه از کارتر و نه از ریگان.
شجاعت شهید
در جریان تهاجم بزرگ رزمندگان جمهوری اسلامی به قلب سپاه دشمن در منطقه کرخه نور خوزستان ۱۵۰ اسیر عراقی را به صف کرده و از آنها خواست شعار «الله واحد و خمینی قائد» را تکرار کنند.
برای او مرگ در رختخواب برازنده نبود و پدر که با آرامش خبر شهادت او را شنید، گفت: اگر لازم باشد و امام دستور دهد من پیرمرد و مادرش هم به جبهه میرویم.
جهت دریافت عکس کلیک کنید
انتهای پیام/