سالروز شهادت شهیدابراهیم بیرقی افشرد
تقديم به دوست عزيزم كردم اي كاش هيچ آشنائي وجود نداشت كه جدائي به دنبال داشته باشد و غم هجران به همواره افسوس كه قانون طبيعت اين است كه هر غم آه و افسوس هميشه بعد از دلخوشي و ناكامي به سوي انسان مي آيد...
دلنوشته شهید در فراق دوست؛ ابراهیم بیرقی افشرد
نویدشاهدالبرز:
شهید"ابراهیم بیرقی افشرد" در بیست و هشتم مرداد 1343، در تبریز بدنیا آمد و در دوران سربازی خود در حالیکه لباس مقدس سربازی را بر تن داشت و زیر پرچم جمهوری اسلامی خدمت می کرد، در تاریخ بیست و یکم مرداد ماه 1372 در مهاباد کردستان به شهادت رسید.

وی در دلنوشته های خود چنین می نویسد:



دوست آن باشد كه گيرد دست دوست
در پريشان حالي و درماندگي
اي كه مي طلبي ياركجاست ؟
همه يارند ولي يار وفادار كجاست ؟
"به نام پيوند دهنده قلبهاي عاشق"
تقديم کردم به دوست عزيزم، اي كاش هيچ آشنائي وجود نداشت كه جدائي به دنبال داشته باشد و غم هجران به همواره افسوس، كه قانون طبيعت اين است، كه هر غم آه و افسوس، هميشه بعد از دلخوشي و ناكامي، به سوي انسان مي آيد. اي كاش! هيچ دل نداشتم و دل به كسي نمي بستم تا اينگونه دچار آه و افسوس و داد و فغان گردم ولي چه كنم كه چاره اي جز تحمل غم و اندوه چون كوه را ندارم كه اين است قانون زندگي و قانون طبيعت. 5 /9/ 68

مي خواهم خون گريه كنم اما چه كنم كه قطره اشكي مژگانم را مرطوب نمي كند. مي خواهم فرياد بكشم اما آهي هم از سينه بر نمي‌خيزد . مي خواهم بيانديشم اما به چه چيز به كدام بدبختي و نافرجامي؟ دلم مي‌خواست گريه بكنم فرياد بزنم و از خداوند بخاطر بوجود آوردن من شكايت كنم.
مگر مغز انديشمندي هم در برابر اين ناملايمات بر جا مي ماند بي چاره و تنها ويلان و سرگردان هراسان و بيمناك از آنچه هستم و خواهم بود، متنفر از دنيا و از همه چيز و از وضع زندگييم .
مي خواستم پر بگيرم.... پر بگيرم و پرواز كنم بر اوج آسمانها از اوج آسمانها فرياد بكشم كه اي دو پايان چهارپا صفت خوشبخت : به دادم برسيد اين سايه هاي صامت و يخ بسته دوري از خوشبختي در تيرگي اين سكوت سيه دل از جان و روح درد كشيده دور افتاده از خوشبختي چه مي خواهد .
فلبم دارد در چارچوب سينه ام منفجر مي شود ضربان قلبم آنقدر شديد است كه ساعت رنگ پريده ام را از نفس مي اندازد، نمي دانم چكار كنم بلند مي شوم به هر فلاكتي كه شده، خودم را به نزديكي پنجره می رسانم تا از آن گذشته و حال سياه و كدر خود را مشاهده كنم و مشاهده كنم كه آيا اين سياهي ماندني است يا نه .
یازدهم آذر 1369
دلنوشته ای دیگر:

به نام آنكه نهاد عشق و محبت پاك را در فطرت انسانها:
هم اينك قلم در دست گرفته و پرونده خيالم را در آسمان لاجوردي دوستيمان آشيان گزيده، با خود مي گويم: پروردگارا چگونه مي توانم بار ديگر فرشته عظيمي مثل او را توصيف نمايم. هر آنچه گشتم، نتوانستم بناچار با غمه اي برنده قلبم را با نام تو شكافتم و قطره خوني را به عنوان سلام و يا بهتر بگويم سبد گلي تقديم حضورتان نمايم .
بهوش بودم از اول دل به كس نسپارم
شمايل تو بديدم نه صبر ماند و نه هوشم
بیست و هشت تیر هفتاد

دلنوشته ای دیگر:

من و بلبل به هم مي مانيم در هجران
مه رويان كه براوهجر گل بر غم ، جانانه ميخندد
خدايا آشنايي بود و ياري و دلي چو نشد
شكسته دل به هجرانها بر اين افسانه ميخندد
روان استادگي در غم نشان عاشقي دارم نگرمي سوزد از آتش پر پروانه ميخندد
گر زبان عاشقي داني ليلي و مجنون يكيست
هست فرقي در عبادتها ولي مضمون يكيست
به كمان ابروانت ، به نگاه ديدگانت ، به قشنگي لبانت ، به سپيداي دهانت ، بر دوچشم پر زرنگت ، بر نواي
تازه چنگت ، به كمان آب رنگت ، كه قرار از جان بربستم .
به قطار كاروانها ، به امير ساربانها ، به عروس آسمانها ،به صداي نيستانها ، به نشان باغبانها ، به صفاي گلستانها ،به تمام كهكشانها ، به كبودي... ، به تمام آرزوها كه قرار از جان پرستم.
به خدا كسي نديده به قشنگي دو ديده ، به غمي كه ز تو رسيده به غزال خويش رميده .
به گمان روح انسان ، به حيات حكم حيوان ، به تمام اهل كيهان ،به صداي رعد و طوفان ، به نسيم عهدو پيمان كه قرار از جان پرستم .
به خدا اگر بخندم ، به خدا اگر بنالم ، توئي آخرين نگاهم ، توئي آخرين بهارم ، بيا اي بهار عمرم . عشق مركبي است كه عنافش در سلطه روزگار است كه به زور تا زيانه وحشتناك جدائي به خود مي كشاند .
اي دل من اي سوار بر مركب عشق تازه ازگرد راه رسيده ام اندكي درنگ كن ، و به چهره رنجورم بنگر و بين من بجان اي تك سوار سرنوشت آرامش نباز .
نمي دانم كه نگاه سياه چشمانت چه افسونيست كه مرا به سوداي جنون مي كشاند. در اين نگاههاي آتشين و شور انگيزت چه نيروئيست كه آن نهانخانه دلم نفوذ مي كند و بر هستيم اخگر مي پاشد اين راز را بايد از سوختگان پرسيد كه با نگاهي تا انتهاي وجودشان به خروش در مي آمده و اينان جز عاشقان سرگردان نيستند.                                 
سی ام تیر 1370


دلنوشته و شعر:


غزل خواندن مجنون نزد ليلي
آيا تو كجا و ما كجائيم توزان كه ما ترائيم
مائيم و فداي بينوائي بسم ا....اگرم بين مائي
ليلي چو ستاره در عمادي مجنون چو قلك به پرده داري
ليلي گره بند باز كرده مجنون گله ها دراز كرده
ليلي چو خروش جنگ در بر مجنون چو رباب دست بر سر
ليلي نه كه صبح كينه افروز مجنون نه كه شمع خويشتن سوز
ليلي به گذار باغ در باغ مجنون‌مجنون غلطم كه داغ‌بر داغ
ليلي به درخت گل نشانده مجنون به نثار در فشانده
ليلي چه سخن ؟پريوشي بود مجنون چه حكايت آتشي بود
ليلي سمن خزان نديده مجنون چمن خزان رسيده
فلك جز عشق هجران من ندارد جهان بي خاك عشق آيي ندارد
غلام عشق شو كانديشه اين است همه صاحبدلان را پيشه اين است
زسوز عشق بهتر در جهان چيست كه بي او لبي نخنديد ابرنگريست
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا شود كه گوشه چشمي به ما كنند
عاشق همه ساله هست رسوا بادا ديوانه و شوريده و شيدا بادا
با هوشياري غصه هر چيز خوريم، چو مست شويم هر چه بادا باد
عاشق شده اي لعل دل سودات مبارك باد! ازجا و مكان رستي آنجا مبارك باد!
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور تا ملك گويد: تنهات مبارك باد!
كفر همگي دين شو تلخت همه شيرين شو، حلوا شده‌اي گلي حلوات مبارك‌باد!
در خانه سينه غوغاست حقيراني را اي سينه بي‌كينه غوغات مبار‌ك‌باد!
اي عاشق پنهاني آن يار ... باد اي طالب بالائي بالات مبارك باد!
اي جان پسنديده جوينده و كوشيده پرهات بروئيده پرهات مبارك باد!
خواهش كن و پنهان كن بازارنكو كردي كالاي عجب بردي كالات مبارك باد!
تصرف دو چيز است يكسان نگريستن و يكسو نگريستن عيب و عار در عالم عشق منع الوجود است و بر مجذوبان ديوانه تكليف نيست اين جذبه ... يعني عشق كه مقام طلائي دارد مرا ناگهان به جهان حقيقت رهبري كرد، مانند سيلي خروشان آمد با امواج كوه پيكرش تمام سنتهاي ديرين را شكست من شيفته تو شدم.
لحظاتي كه با تو بودم، جانم در حال سجود بود، در آن لحظات با روح كل در تماس بودم، در آن لحظات من تكيه گاه آفرينش را به خوبي ميديدم و محرابش را بوضوح تماشا مي كردم .
اتاق امنيت پنجم اسفند هفتادو یک


من عاشق جانبازم از عشق نپرهيزم
من مست و سرافرازم از عربده بگريزم
گويند رفيقهايم از عشق نپرهيزي
از عشق بپرهيزم پس با چه در آميزم



منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده