دل نوشته
از اينكه در راه اسلام و مسلمين جانم را نثار مي كنم بي نهايت احساس رضايت دارم...

نوید شاهد ایلام
 
دل نوشته شهید سامي تورتيز

امشب هم شبي است مثل تمام شبها با اين تفاوت كه من آزرده تر و پريشان تر از شبهاي گذشته ام در كنار نور كم رنگ شمعي به گذشته ام مي انديشم و خاطرات گذشته را مرور مي كنم در تنهايي با قلب مجروح سخن مي گويم اما او نيز بي تفاوت از كنار حرفهايم مي گذرد خدايا مي ترسم كه در گذشته از طاعت تو نافرماني كرده باشم و يا از عبادت تو كاهلي ورزيده ام خداوندا فقط تو طبيب دردهايم هستي فقط تو مي تواني آرامش از دست رفته ام را امشب به من باز گردان.
پس معبودم ! بنده ي تنهايت را تنها مگذار و آرامش از دست رفته ام را به من بازگردان حس مي كنم در اين تاريكي شب احساس تقرب به فرشته اي از آسمان كردم.
حس كردم امشب به خداوند نزديكترم و يا شايد هم به سويش صعود خواهم كرد.
به آن مي انديشم كه چگونه فرزندان قد و نيم قدم بعد از من طاقت بي پدري را تحمل مي كنند و چگونه بر اين داغ جگر سوز سينه مي كوبند اما خوشحالم كه فكر شهيد شدن به مغزم خطور كرده از اينكه در راه اسلام و مسلمين جانم را نثار مي كنم بي نهايت احساس رضايت دارم .
 مي دانم كه خداوند هم سايه ي لطف خود را بر سر فرزندان و همسرم مي گستراند و آنها را در پناه الطافش حفظ مي كند .
خداوندا مرا که به بنده ي حقيرت هستم از انسانهاي خاكي امشب به ضيافت حضورت بپذير چرا كه مي دانم مرا مي طلبي و اين افتخار را به من مي دهي كه امشب بربال فرشته اي سوار شدم و به بيكران هاي آزادي پرواز كنم.
من مي آيم و بر سفره ي هفت رنگ ضيافتت مي نشينم مي آيم و در جمع شهداي عزيزان ديگر قرار مي گيرم.
خداوندا در اين شب بي ستاره و تنها دستهايم را به دعا بر مي دارم و مي گويم بعد از من فرزندان كوچكم را به تو مي سپارم آنها را به راه راست هدايت فرما، همسرم را طاقت و صبر و تحمل ده كه بعد از رفتن من براي فرزندانم هم پدر باشد و هم مادر، درست است كه هنوزم جوانم و آرزو بر دل ولي آرزوي ديدن معبود از تمامي آرزوهايم گرانقدر تر است.
پيكرم را آرام و بدون دغدغه به خاك بسپاريد و براي طلب آمرزش من دعا كنيد.

مروری بر زندگینامه شهید سامی تورتیز فرزند فرهاد در سال 1321 در شهر بغداد متولد شدوي توانست تا دوم ابتدائي از نعمت سواد بهره بگيرد و در اخراج ايرانيها از كشور عراق به اتفاق خانواده راهي ايران شدبا پرداختن به شغل مکانیکی کمک کار خانواده شد با رسیدن به سن 16 سالگی ازدواج نمود و تا سن 24 سالگی صاحب 8 فرزند شد
صاحب 6 پسر و 2 دختر شد . اخلاق و رفتار او در خانواده در سطح خوبی بود و همیشه شهادت آرزوی ایشان بود . به مال دنیا اهمیت چندانی نمی داد همیشه فرزندانش را به خواندن نماز و عبادت هدایت می کرد و سفارش می کرد با منافقین و متجاوزین از هیچ نوع مبارزه ای دریغ نورزند. با شروع شدن جنگ تحمیلی در سال 1359 راهی جبهه قصرشیرین  شد و در همان سال در دوم خرداد ماه 59 به فیض عظمای شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرینه اش رسید.مزار مطهر این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح (ع) به خاک سپرده شد. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.
 
 
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده