شهادت پسر، هفت روز قبل از عید نوروز/مادران و پدران شهدا همانند خود شهدا ایثارگرند
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ شهادت خط سرخی است که می ماند و راه را به بشریت و انسان های حق طلب نشان می دهد. چه انسان های وارسته و پاکی که با گذاشتن جان خویش در طبق اخلاص با خداوند معامله کردند و در این راه پر پیچ و خم و گدازان عشق، از مرگ و تکه تکه شدن نهراسیدند. بی شک همه آن دلاورمردان و شیرمردان که با جان و دل در پی لبیک به فرمان رهبری و برای دفاع از کیان انقلاب و سرزمین خویش راهی جنگ با دشمن متجاوز شدند می دانستند که در این راه ممکن است بازگشتی نباشد، تکه تکه شدن بدن، اسارت و نقض عضو را با جان و دل پذیرا شدند و قدم در این عرصه کارزار گذاشتند.
پس باید بگوییم و بنویسم و یادآوری کنیم خاطرات و دلاورمردیهایشان را تا همگان بدانند که این انقلاب، امنیت و آرامش کنونی با چه خونبهایی به دست آمده و غیرت و مردانگی را بارها یادآور شویم و تا جوانان این دیار به عنوان آیندهسازان و میراثداران بعدی انقلاب به خوبی از آن پاسداری کنند.
شهید جعفر کرمی فرزند ابراهیم 2 اسفندماه 1347 در مهران به دنیا آمد در 23 اسفند سال 1366 در منطقه شاخ شمیران به شهادت رسید. مزار این شهید رشید اسلام در جوار امامزاده علی صالح علی (ع) مهران واقع است. نوید شاهد به مناسبت بزرگداشت مقام شهید گفت و گویی در این خصوص با حاجیه خانم رقیه گنجی؛ مادر شهید جعفر کرمی داشته است که در ادامه میخوانیم.
خانم گنجی مادر شهید جعفر کرمی درخصوص نحوۀ شهادت فرزندش گفت: پسرم هفت روز قبل از عید نوروز به شهادت رسید خودش در اسفند به دنیا آمده بود و در همین ماه نیز به دیدار معبودش شتافت. پدر جعفر نیز در جبهه بود و گاهی اوقات هر دو همزمان در جبهه بودند.
جعفر فرمانده یکی از دستههای گردان 502 امام حسین(ع) بود که در ارتفاعات شاخ شمیران در درگیری با دشمن سر از بدنش جدا شد.
سردار بیسر
حاجیهخانم افزود: به گفته همرزمان جعفر، مرتضی سادهمیری پیش از شهادت جعفر کنارش بوده و حتی پیکر او را تا نیمی از راه بر دوش میکشد اما حجم شدید آتش دشمن اجازۀ آوردن او به عقب را نمیدهد و او را بر روی تختهسنگی میگذارد. همان موقع هم مرتضی گفته بود که نشانی جعفر سر بر بدن نداشتنش است.
روزی که خواستند پیکر پسرم را کفن کنند پدرش اصرار داشت که پیکر جعفر را ببیند و بر صورتش بوسه بزند. ولی گویا با توجه به شرایط روحیاش دوستان جعفر این اجازه را به او نداده بودند.
تشییع پیکر شهید
این مادر دلسوخته که دیگر اشکی برایش نمانده بود که در فراق فرزندش بریزد با بغضی فروخورده گفت: پس از تشییع پیکر فرزندم زمانی که میخواستند پیکر را داخل قبر بگذارند همسرم ابراهیم هنوز هم اصرار داشت که پیکر جعفر را ببیند او میخواست بوسه بر گلو و سر جعفر بزند غافل از اینکه بوسهگاهش را دشمن ملعون بریده بود. وقتی اصرارش فایده نداشت گفت: می دانم پسرم سر در بدن ندارد، ولی نشانههای دیگری که دارد، بگذارید پای فرزندم را ببینم. پای جعفر را که دید آهی کشید و بر سر و صورت خود زد و گفت: دفنش کنید الآن مطمئن شدم که جعفرم شهید شده است و خیالم راحت شد. بر پیکر نازنینش فاتحه خواند و با جعفر وداع کرد.
داغ دل مادر شهدا
این مادر داغدار در ادامه خاطرنشان کرد: داغی که بر دل ماست هیچوقت سرد نمیشود صدام پارههای تنمان را از ما گرفت. ما نوگلانی تقدیم انقلاب و کشور ایران کردیم که هنوز بهار ندیده پرپر شدند. هیچ چیزی در این دنیا جای آنها را نمیتواند برای ما پر کند.
دلخوشم به قاب عکسی
حاج خانم در خصوص دلخوشیاش پس از شهادت جعفر این گونه میگفت: دعا کنید خدا به ما دلسوختهها صبر بدهد ما مادران شهدا دلخوشیمان قاب عکسی است که هر روز غبارش را بگیریم و با آن حرف بزنیم جز این چارهای نداریم درست است که ما با رغبت فرزندانمان را تقدیم اسلام کردیم اما داغ فرزند چیزی نیست که به این راحتی از خاطر آدم آن هم مادر برود.
فرزندم کربلایی شد
وی ادامه داد: فرزندم راه شهدای کربلا را ادامه داد و همانند آنها هنگام دفن سر بر بدن نداشت امیدوارم که در دنیای دیگر شفیعمان باشد. تنها آرزویم این است که یک بار دیگر روی ماهش را ببینم.
مادران ایثارگر
حاج خانم درخصوص از خودگذشتگی مادران شهدا گفت: مادران و پدران شهدا همانند خود شهدا ایثارگرند چرا که تمام دار و ندارشان را وقف دفاع از کشورشان کردند. اگر ایثار و شهامت، شجاعت، صبر و استقامت این زنان نبود خدا میداند چه بر سر نهال نوپای انقلاب میآمد این دلاور زنان بودند که فرزندان جوان و نوجوان خود را برای خط مقدم جبهه آماده میکردند و برای دفاع از ولایت سینه سپر میکردند تا یک وجب خاک مقدس این سرزمین در دست دشمن تا دندان مسلح نیفتد.
خانوادههای شهدا، چشم و چراغ ملتاند
خانم گنجی در ادامه ضمن اظهار علاقمندی به رهبر کبیر انقلاب اسلامی گفت: این گفته امام خمینی(ره) که گفت: خانوادههای شهدا چشم و چراغ ملت هستند همیشه مایه مباهات ما بوده و هست و باعث میشود درد دوری فرزند را بیشتر تحمل کنیم. گرامیداشت و تکریم خانوادۀ شهدا کاریست بسیار واجب.
حرف آخر
و این مادر مهربان در آخر سخنش را این گونه به پایان برد: از خداوند منان سربلندی و بزرگی کشورم را آرزومندم کشوری که با جانفشانی جوانان این مرز و بوم از شر دشمنان محفوظ ماند. امیدوارم دیگر هیچ جنگی در نگیرد که ما شاهد از دست دادن جوانانمان باشیم ولی اگر روزی به هر دلیلی رهبر معظّم سیدعلی خامنهای(مدظلهالعالی) حکم جهاد بدهد از همه چیزمان میگذریم تا این انقلاب و این کشور باز هم سربلند بماند.