نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره ای از شهید
خاطره‌‌ای از شهید «محمد کارگر»
مادر شهید تعریف می‌کند: «چند وقتی بود که سردرد خیلی عجیبی داشتم. شهید به خوابم آمد و گفت مادر چی‌شده؟، گفتم مادر سرم درد می‌کند و ....»
کد خبر: ۵۵۷۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸

خاطره‌‌ای از شهید «بهرام نجفی»
مادر شهید تعریف می‌کند: «همیشه می‌گفت من اولین شهید محله می‌شوم و این افتخاری برای شما و خانواده می‌شود اما دوستانش او را به تمسخر می‌گرفتند و او را گزافه گو می‌دانستند.»
کد خبر: ۵۵۷۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸

خاطره‌‌ای از شهید «خانعلی بلوچ محمد‌مرادی»
برادر شهید تعریف می‌کند: «دست‌های مادرم را بوسید و گفت مادرجان حلالم کن تو برایم هم مادر و هم پدر بوده‌ای و یک بار که به مرخصی آمد گفت دلم می‌خواهد شهید شوم.»
کد خبر: ۵۵۷۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۷

مادر شهید «حسین بینائیان» نقل می‌کند: «در رویا دیدم، آقایی نورانی وارد شد و گفت: خدا به شما سی سال دیگر عمر داده است! لاله‌های خونین گلستان زندگی‌ام، یحیی و حسین درست در اوج جوانی یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و آن راز سربه‌مهر برایم آشکار شد.»
کد خبر: ۵۵۶۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳

خاطره‌‌ای از شهید «فرهاد کارگزار»
پدر شهید تعریف می‌کند: «حس عجیبی در من از یک فاجعه خبر می‌داد، یکی از بستگانم به من می‌گوید دیدار عزیزان باید شما را خوشحال کند پس چرا این گونه غمگین به نظر می‌رسی، در پاسخش سکوت کردم و سعی کردم نگرانی‌ام را تنهایی به دوش بکشم.»
کد خبر: ۵۵۶۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

خاطره‌‌ای از شهید «اسماعیل لطیفی»
فرزند شهید تعریف می‌کند: «مادرم هر وقت یاد آن روز می‌افتد اشک در چشمانش حلقه می‌زند و می‌گوید انگار پدرتان چیزی در دل داشت اما بیان نکرد، چشمانش از محبت‌های ابدی پر بود اما انگار زبان هر دوی ما بند آمده بود.»
کد خبر: ۵۵۶۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

شهيد «حمداله ياري» به عنوان رزمنده در لشکر یازده حضرت امیرالمؤمنین(ع) مشغول به دفاع از خاک وطن بود که سرانجام تیرماه 1367 همزمان با روز عید قربان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه تصاویری از این شهید والامقام ببینید.
کد خبر: ۵۵۶۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۸

خاطره‌‌ای از شهید «عاصیه عطاری‌نژاد»
فرزند شهید تعریف می‌کند: «حرفهای او همواره برایم یادآوری می‌شد که می‌گفت دخترم اولویت زندگی تو، شوهر و فرزندانت هستند. در همه حال او نماینده یک زن مسلمان و مومن بود.»
کد خبر: ۵۵۶۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

خاطره‌‌ای از شهید «غلامرضا نجفی معزآباد»
برادر شهید تعریف می‌کند: «به مادرش اصرار کرد که بعدها مادرش با رفتن او موافقت کرد. به مادر گفت حلالم کن، از من راضی باش و برایم دعا کن.»
کد خبر: ۵۵۶۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

خاطره‌‌ای از شهید «محمدعقیل بهزادی»
خواهر شهید تعریف می‌کند: «یک روز قبل از عزیمت شهید به امارات متحده عربی، شهید در خواب می‌بیند که باران سیل آسایی به راه افتاده و سیل همه چیز منجمله شهید را نیز با خود برده است.»
کد خبر: ۵۵۶۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطره‌‌ای از شهید «قدرت‌الله سالاری‌ سردری»
مادر شهید تعریف می‌کند: «او رفت اما هنوز هم صدای سینه زدن و ندای شهید در گوشم پیچیده است.»
کد خبر: ۵۵۶۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطره‌‌ای از شهید «محمد رئیسی»
برادر شهید تعریف می‌کند: «زمانی که سوار اتوبوس شد، نمی‌توانستم از برادرم دل بکنم و این باعث شد که اتوبوس سه بار توقف کند تا ما بتوانیم دوباره همدیگر را در آغوش بگیریم.»
کد خبر: ۵۵۶۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم انصاریان»
فرزند شهید تعریف می‌کند: پدرم می‌گفت؛ «در همه حال آن چه را بدست آوردید تنهایی نخورید، بلکه به فکر ایتام و مستمندان هم باشید. هرچه از من هم به شما به ارث می‌ماند درصدی از آن را به ایتام و مستمندان بدهید تا خداوند بر جان و مالتان برکت دهد.»
کد خبر: ۵۵۶۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

خاطره‌‌ای از شهید «عباس رئیسی چاهستانی»
فرزند شهید تعریف می‌کند: پدرم می‌گفت؛ «نشستن من در این جا فایده‌ای ندارد، عراقی‌ها مردم را اذیت می‌کنند، وجدانم قبول نمی‌کند این جا بنشینم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم رنجبری‌پوری»
پدر شهید نقل می‌کند: «بالاخره یک شب تصمیمش را گرفت، سر از پا نمی‌شناخت، دلمان نیامد مانع‌اش شویم. رفت تا به سالار شهیدان بپیوندد.»
کد خبر: ۵۵۶۴۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

نوید شاهد استان هرمزگان زندگینامه شهید والامقام «حسن اقتداربختیاری» را برای علاقمندان منتشر نمود.
کد خبر: ۵۵۶۴۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطره‌‌ای از شهید «علی هاشمی‌پور»
برادر شهید نقل می‌کند: «سال 1364 بود که برای اولین بار با برادرم به جبهه جنگ رفته بودم. به دلیل سردی هوا، یک کت برای خودم خریدم. روز دوم برای تحویل تعدادی اسناد به گردان دیگری رفتیم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالرحیم ارسن»
فرزند شهید نقل می‌کند: «در آن روزی که پدرم می‌خواست برود، روز وداع همیشگی بود، از تمام افراد خانواده و حتی اطرافیان خداحافظی کرد. بعد از رفتن پدرم به ما خبر رسید که هواپیما سقوط کرده و پدرم شهید شده است.»
کد خبر: ۵۵۶۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۱

به میزبانی «کتابخانه تخصصی انقلاب و دفاع مقدس» برگزار می‌شود
محفل خاطره گویی دفاع مقدس با حضور همرزمان شهید «مصطفی چمران» چهارشنبه ۳۱ خرداد در «موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۶۲۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۰

خاطره‌‌ای از شهید «خوبیار عاشوری»
خاله شهید نقل می‌کند: «مانده بودم چطور او و علی که همیشه و همه جا با هم بودند این بار، این دو دوست از هم جدا شدند اما به فاصله خیلی کم از هم شهید شدند و انگار قسمت بود دوستی علی و خوبیار در آن دنیا نیز پایدار باشد.»
کد خبر: ۵۵۶۲۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۹