قسمت دوم خاطرات شهید «بابک(رسول) ابراهیمی»
مادر شهید «بابک ابراهیمی» نقل میکند: «دیدم رسول در حال سجده اونقدر گریه کرده که از حال رفته. فکر میکنین معنی خوابم چیه؟ گفت: این خواب تا چند روز دیگه تعبیر میشه.»
کد خبر: ۵۶۱۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۹
خاطرهای از شهید «عبدالله شکری»
پدر شهید تعریف میکند: «تقدیر خدا بود که او به شهادت برسد و ما هم افتخار میکنیم که او شهید شده و راه امام حسین(ع) را ادامه داده است.»
کد خبر: ۵۶۱۵۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۹
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
فرمانده شهید تعریف میکند: «در سوریه به یکی از خطوط درگیر و خطرناک رفت. در حالی که میتوانست در همان پشت خطوط درگیری بماند. همین روحیه جهادی و شجاعانه خلیل بود که ماندگارش کرد.»
کد خبر: ۵۶۱۴۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۶
خاطرهای از شهید «عبدالله داد اکبرینیا»
مادر شهید تعریف میکند: «گفتم همراه برادرش است با هم میروند و با هم به خانه برمیگردند ولی برادرش آمد و او را جا گذاشت.»
کد خبر: ۵۶۱۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
خاطرهای از شهید «سید علیاصغر حسینی زیارتی»
خواهر شهید تعریف میکند: «خیلی بچه مهربانی بود و آزارش به هیچ کس نمیرسید. زمانی که بچه بود گندم برمیداشت و روی لانه مورچهها مینشست و برای آنها...»
کد خبر: ۵۶۱۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
خاطرهای از شهید «عباس بازماندگان قشمی»
برادر شهید تعریف میکند: «برای مرخصی به میناب آمد، در آنجا بود که پیمان بستیم هیچ وقت از هم جدا نشویم. حتی در بدترین شرایط با هم عازم جبهه شدیم.»
کد خبر: ۵۶۱۳۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
خاطرهای از شهید «موسی محمدی قلات بالایی»
برادر شهید تعریف میکند: «قصد داشتیم به صورت امانت و جهت روشنایی موقت از سیم برق مسجد استفاده کنیم، وقتی شهید بزرگوار متوجه موضوع شدند...»
کد خبر: ۵۶۱۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
مربی شهید تعریف میکند: «گاهی هم سراغ هم تیمیهایش میرفت و کمکشان میکرد. در پایان مسیر با وجود اینکه مثل اکثر نیروها پایش تاول زده بود؛ خم به ابرو نیاورد و کاملاً...»
کد خبر: ۵۶۱۲۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳
خاطرهای از فرزند شهید «غلام ذاکرنیا»
فرزند شهید تعریف میکند: «کنارم نبود ولی همیشه وجودش را حس میکردم. میدانستم هر کاری انجام دهم، میبیند و درک میکند.»
کد خبر: ۵۶۱۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۲
خاطرهای از شهید «رمضان حمزهای»
برادر شهید تعریف میکند: «وقتی که شهید شد اهالی محل نمیدانستند کدام فرزند پدرم به شهادت رسیده است، کسی را اذیت نکرد و در مظلومیت شهید شد.»
کد خبر: ۵۶۱۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۹
خاطرهای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
دائی شهید تعریف میکند: «خیلی افتاده، فروتن و خاکی بود، به همه احترام میگذاشت، برای حل مشکلات دیگران پیشدستی میکرد، به راستی معلم اخلاق بود.»
کد خبر: ۵۶۱۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
مادر شهید تعریف میکند: «روزها به سختی سپری میشد و چشممان به تلفن بود تا شاید خلیل تماس بگیرد. خبری در تلویزیون نگرانیمان را چند برابر کرد...»
کد خبر: ۵۶۱۰۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷
خاطرهای از شهید «زندهنوش ناظری»
پدر شهید تعریف میکند: «شهید در حال نماز خواندن بود که خمپارهای درون سنگر میافتد و تمام کسانی که در سنگر بودند... »
کد خبر: ۵۶۰۷۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
برگرفته از خاطرات مادر شهید پرویز(امیر) فرخ زاده؛
مادر شهید پرویز (امیر) فرخ زاده روایت میکند:من هرگز شهادت پسرم را باور نداشتم. ۱۱ سال تمام به دنبالش گشتیم چند سال بعد از شهادت پسرم در اربعین حسینی، در مجلس روضهای نشسته بودم و متوسل به حضرت زینب (س) شدم و گفتم: «نشانی از پسرم برایم بفرست...» ادامه این خاطره را بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۷۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
خاطرهای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
پدر شهید تعریف میکند: «دوست داشت هر چه زودتر لباس تعزیه بپوشد و شبیهخوان حضرت سکینه(س) شود. هشت سال بیشتر از سنش نگذشته بود که به آرزویش رسید و نوحهخوان شد...»
کد خبر: ۵۶۰۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
خاطرهای از شهید «محمد ایرانمنش»
فرزند شهید تعریف میکند: «او مرد دریا بود، دستهایش آرامش و طوفان دریا را بارها لمس کرده بود. وقتی از صید برمیگشت شکر نعمت را به جا میآورد و... »
کد خبر: ۵۶۰۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹
خاطرهای از شهید «محبعلی ضرباستجابی»
همسر شهید تعریف میکند: شهید همیشه میگفت «سختیهای دنیا نباید ما را از یاد خدا دور کند، باید همیشه قوی و محکم و با یاد خدا از کنار مشکلات بگذریم.»
کد خبر: ۵۶۰۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
خاطرهای از شهید «حسن زمانی»
همسر شهید تعریف میکند: برایش پیغام فرستادم که عروسی برادرم است و تو باید حضور داشته باشی، او گفت «اگر ما یکی یکی جنگ را رها کنیم پس چه کسی در جبهه میماند و ...»
کد خبر: ۵۶۰۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۵
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
دوست و همرزم شهید تعریف میکند: «هر ساعتی از شبانه روز بیدار میشدم خلیل مشغول کار و چک کردن نیروهایش بود. به دلیل حضور نیروهای داعش در منطقه، کار چک و خنثی کردن تلههای جادهای دشمن باید به صورت مرتب انجام میشد...»
کد خبر: ۵۶۰۳۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۲
خاطرهای از شهید «عبدالله جلالی»
مادر شهید تعریف میکند: «شهید به آشنایان و فامیل که به دیدنش میآمدند میگفت«اگر هم شما نمیتوانید به جبهه بیایید و در جنگ با دشمن شرکت کنید، سنگر شما مسجد است، مسجدها را خالی نگذارید.»»
کد خبر: ۵۶۰۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱