نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - گمنام
آمدم خانه. مادرم خیلی هیجان زده بود. با رنگ پریده گفت: علیرضا برگشته! پسرم بعد شانزده سال برگشته. کمی مادر را نگاه کردم. گفتم: آخه مادر چرا نمی خوای قبول کنی، پسرت شهید شده. جنازه اش هم توی فکه مانده.
کد خبر: ۴۷۲۴۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۸

پیکر مطهر سه شهید گمنام دوران دفاع مقدس روز سه شنبه در شهر بوشهر تشییع می شود.
کد خبر: ۴۷۲۴۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۵

«عباس بایرامی» گفت: همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه‌الزهرا (س) مراسم تشییع و خاکسپاری دو شهید گمنام هشت سال دفاع مقدس نهم بهمن در شهرستانهای رشت و آستارا برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۷۲۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۵

چهار ساله بود که بیماری سختی گرفت. مدتی بود که هیچ چیزی نمی خورد. پزشکان از او قطع امید کرده بودند. به سراغ بهترین پزشک اطفال در اصفهان رفتیم. پس از معاینه گفت: کبد این بچه از بین رفته تا فردا بیشتر دوام نمی آورد!
کد خبر: ۴۷۲۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۲

یادواره "شهدای گمنام "، 26 دیماه عصر پنج شنبه بعد از نماز مغرب و عشاء ، باحضور خانواده های معظم شاهد وایثارگر ، روحانیون و علما، مسئولین نظامی و انتظامی، بسیجیان و مردم شهید پرور شهرستان رودان در مسجد اباالفضل این شهر برگزار شد. تصاویری منتخب از این مراسم باشکوه و معنوی منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۷۱۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

یادواره "شهدای گمنام " 26دیماه باحضور خانواده های معظم شاهد وایثارگر ،روحانیون ، مسئولین نظامی و انتظامی ، بسیجیان و مردم شهید پرور رودان در مسجد اباالفضل(ع) این شهر برگزار شد.
کد خبر: ۴۷۱۹۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) مراسم سوگواری آن حضرت با حضور مهمان ویژه مادر شهید «معماریان» در روز جمعه چهارم بهمن ماه برگزار می شود.
کد خبر: ۴۷۱۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۸

آمده بود اهواز. شنیده بود اینجا جنس ارزان است. هر دفعه می آمد و خرید می کرد و می رفت. اما این بار با فرمانده گردان ما رفیق شده بود. آمده بود گردان ما. همین طوری بدون پرونده! مدتی پیش ما ماند. بچه ها با او رفیق شده بودند. یک روز با او صحبت کردم. یکدفعه با تعجب دیدم صلیب در گردن دارد! اسمش را پرسیدم. گفت: فردریک .مدتی در گردان ماند. شاید خدا می خواست او بماند. با بچه ها خیلی صمیمی شد و یکی از خود ما شده بود.
کد خبر: ۴۷۱۶۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

در گردان یک پیرمرد ترک زبان داشتیم. کمتر از احوالات خودش حرف می زد. هرگاه از او سوالی می پرسیدیم یک کلام می گفت: من بسیجی لر هستم! گردان به مرخصی رفت و به همراه یکی از بچه ها او را تعقیب کردیم و دیدیم او داخل یکی از خانه های محقر در حاشیه شهر قم زندگی می کند.
کد خبر: ۴۷۱۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

روز اول جنگ صدام فرود گاه های ما را بمباران کرد. او فکر می کرد نیروی هوایی ما را از کار انداخته. اما در روز دوم جنگ صد و چهل جنگنده ایرانی درسی به رژیم بعثی عراق دادند که از خواب تصرف چند روزه ایران بیرون آمد.
کد خبر: ۴۷۱۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

در حوالی دماوند به دنیا آمد. اما بزرگ شده ورامین بود. در دوره دبیرستان هم درس می خواند هم کار می کرد. عجیب است! گویی انسانهای بزرگ باید سختی های زیادی تحمل کنند! در یک چاپخانه کار می کرد. سپس در یک بنگاه حسابدار شد و به خاطر صداقتش بیشتر کارها را به او می سپردند.
کد خبر: ۴۷۱۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

روز میلاد امام حسن (ع) به دنیا آمد. پدرش موذن روستا بود. روستایی از توابع قزوین. بعد از اذان به خانه آمد و نام او را حسن انتخاب کرد. دوران تحصیل را در همانجا آغاز کرد.تا مقطع دبیرستان ادامه داد. در روزگاری که رژیم ستمشاهی به روستاها اهمیتی نمی داد مجبور شد به تهران بیاید. روزها را در بازار کار می کرد و شبها به سراغ درس می رفت.
کد خبر: ۴۷۱۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

سحرگاه بسیار سرد بود. با قامتی خمیده و نحیف مشغول نماز بود. دشتهای اطراف روستای چنگوله همه او را می شناختند. گوسفندانش در کنار او مشغول چریدن علفهای خشک بودند. خدایار که به ظاهر لال بود، با زبان دل با خدا مناجات می کرد. رکوع و سجودش طولانی بود. نمازش که تمام شد بعثی ها به سمت او هجوم آوردند.
کد خبر: ۴۷۱۵۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

روزهای آخر عملیات خیبر بود، پیرمرد صورت و دهانش مجروح شده و افتاده بود. حجم آتش دشمن به قدری وسیع بود که کسی قادر به کمک نبود. همانجا در دام بعثی ها افتادیم. پیرمرد تا مدتی نمی توانست غذا بخورد. اما خیلی به بچه ها روحیه می داد. با دیدن او فراموش می کردیم که اسیر جنگی هستیم.
کد خبر: ۴۷۱۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

مش رحیم نشسته بود توی امامزاده، سجده رفته بود و دعا می کرد. از خدا می خواست فرزندش صحیح و سالم به دنیا بیاید. می خواست هم فرزندش سالم باشد هم صالح. خدا دعایش را مستجاب کرد. محمدرضا در سال 36 در روستای لیوان غربی بندر گز به دنیا آمد. دوران رشد او با نهضت عاشورایی حضرت امام مصادف بود.
کد خبر: ۴۷۱۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲

آذر سال 60 بود. عملیات مطلع الفجر به بیشتر اهداف خود دست یافت. بیشتر مناطق اشغال شده آزاد شده بود. ابراهیم مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمه های شب با بی سیم تماس گرفتم و گفتم: داش ابرام چه خبر!؟ گفت: بیشتر مناطق آزاد شده. اما دشمن روی یکی از تپه های مهم در منطقه انار شدیدا مقاومت می کند. گفتم: من با یک گردان نیروی کمکی دارم می یام. شما هم هر طور می توانید تپه را آزاد کنید.
کد خبر: ۴۷۱۴۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۳۰

نويد شاهد چهارمحال و بختياری؛به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) کلیپ شهدای گمنام را تقدیم حضورتان می کند
کد خبر: ۴۷۱۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۰

کتاب «دریادل» که به زندگی همسر یک شهید گمنام می‌پردازد، در نگارخانه رضوان مشهد رونمایی می‌شود.
کد خبر: ۴۷۰۵۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۱

تمام بدنش آثار شکنجه بود. آثاری بود به جا مانده از زندانهای ساواک، سال 58 و از روز اول درگیری های کردستان به مریوان آمد. فرماندهی سپاه آنجا را به عهده گرفت. فرماندهی سخت کوش، دقیق، شجاع و پر تلاش بود. با شروع جنگ در همان منطقه در مقابل دشمنان سدی محکم ایجاد نمود.
کد خبر: ۴۷۰۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۴

سالهای اول دهه پنجاه را فراموش نمی کنم. مسابقات قهرمان کشتی جوانان بود. ابراهیم در اوج آمادگی به سر می برد و با وزن هفتاد و چهار کیلو، در مسابقات قهرمانی تهران همه حریفان را از پیش رو برداشت.
کد خبر: ۴۷۰۴۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۰