نوید شاهد - «برخی از افراد کاروان به دلیل لباس، شکل، قیافه و وضعیت ظاهری جوانها با آنها برخورد مناسبی نداشتند و به حاجی میگفتند نباید بگذاریم این افراد وارد کاروان ما بشوند، ولی حاجآقا به سمت همان جوانان میرفت ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
نوید شاهد - «بعد از قبولی قطعنامه از سوی ایران، حال عجیبی داشت. همه مردم و خیلی از رزمندگان از این موضوع شاد بودند و خوشحالی میکردند؛ اما او همیشه ناراحت بود ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید "حمید قزوینی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
نوید شاهد - «یک روز بین گروهی از بچههای ترک زبان و لر زبان اردوگاه، اختلاف پیش آمده و درگیری و زد و خورد شدیدی بوجود آمد ...» ادامه این خاطره از شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
برگی از خاطرات شهید چمران؛
نوید شاهد - «ناگهان شهید مصطفی چمران دیدم که با وضعیت سادهای آمد و گفت برادر جان خسته نباشی چه میخوری؟ گفتم مدتی است غذا نیامده و مشغول خوردن این نان خشک هستم ...» ادامه این خاطره از رزمنده "قدرتالله فدایی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۰
نوید شاهد - «آخرین باری که با شهید محمد نجفی بودم، توی پادگان شوشتر بود. انگشتریهای دستم را که دید اصرار داشت یکی از آنها را به او بدهم. آن هم انگشتری «باباقوری» که خیلی دوستش داشتم ...» ادامه این خاطره از رزمنده "یوسف مسگری" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۹
نوید شاهد - «نیمههای شب بود که از خواب بیدار شدم، همه جا در تاریکی مطلق فرو رفته بود، در را باز کردم، راهروی ساختمان نور کمی داشت، اما سوت و کور بود، سرگردان وسط سالن ایستاده بودم، ساختمان را روی سرم گذاشته بودم گریه میکردم و همچنان پدرم را صدا میزدم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات دختر شهید "محمدعلی برجی" است که در آستانه ولادت امام علی (ع) و روز پدر تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۰۰۲۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۶
برگرفته از کتاب نیستان؛
نوید شاهد - «از خدا میخواهم که عروسی مرا در جبهه قرار دهد تا بتوانیم با ایثار خون خود درخت اسلام را آبیاری کنیم، شاید با شهادت خود، خداوند از گناهان ما درگذرد ...» این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۱۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۵
نوید شاهد - «سیروس در شلیک آرپیجی و نشانهگیری هدف، همتا نداشت. آرپیجی را به دوش گرفت و ایستاد؛ اما قبل از شلیک گلوله به عقب پرتاب شد ...» ادامه این خاطره از شهید "سیروس احمدی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۱۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۴
نوید شاهد - طلبه شهید "ابوالفضل خراسانی" فرزند غلامحسین و فاطمه، يكم خردادماه ۱۳۴۸ در روستای خورزان از توابع شهرستان دامغان ديده به جهان گشود. تا پایان سطح یک حوزه علمیه درس خواند. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و دوم دیماه ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. نوید شاهد سمنان به مناسبت روز شهدای روحانی، ویژهنامه این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۰۰۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
نوید شاهد - مادر شهید "علیرضا رجب لو" نقل میکند: «پسرم بعد از شهادت دوستانش دیگر آرام و قراری برای ماندن نداشت. یکشب درحالیکه کفن بر تن کرده بود رهسپار جبهههای جنگ شد و من دیگر ندیدمش!» در ادامه متن کامل این خاطره را در سایت نوید شاهد گلستان میخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
نوید شاهد - همسر شهید "صفر سبحانی بزی" خاطرات همسر خود را اینگونه بیان میکند: "همسرم آرزو داشت تا سرباز امام خمینی باشد به همین دلیل یک روز بی خبر از ما عازم جبهههای جنگ شد و بعد نامه از او به دستمان رسید...»
کد خبر: ۵۰۰۰۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۳
نوید شاهد - «به دلیل موقعیت شغلی که داشتم و ادارهای که در آن مشغول به کار بودم، به هیچ وجه با رفتن من به جبهه موافقت نمیکرد و با اصرار من در آخر، شرط گذاشت که جایگزینی برای خود در زمانی که به جبهه میروم، قرار دهم، ولی هیچ کس را برای بهانهگیری به عنوان جایگزین من قبول نمیکردند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات رزمنده دفاع مقدس "بهرام ایراندوست" در سختیهای اعزام رزمندگان به جبهههای نبرد حق علیه باطل است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۹۹۹۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
ناگفتههای جانباز "عزت قیصری" از نقش موثر زنان در دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «در نیمه شب وقتی شهید یا مجروحی را میآوردند، بدنمان میلرزید و هول و هراس زیادی سراسر وجودمان را فرا میگرفت که این بار چه کسانی را آوردهاند؟ شب از نیمه گذشته بود و مجروحی را به بیمارستان آوردند، سریع به طرفش دویدم و بدنش را غرق در خون دیدم، نگاهم که به چهره او افتاد با صحنه تلخی روبرو شدم ...» آنچه میخوانید بخشی از ناگفتههای جانباز "عزت قیصری" از دوران دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۹۹۸۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۲
نوید شاهد - «خبر آوردند حاج آقای ابوترابی به دست مزدوران بعثی به شهادت رسیده است، چند روزی گذشت، ولی از پیکر مطهر ایشان خبری نشد و سرانجام تابوت خالی این عزیز را در قزوین تشییع کردند ...» ادامه این خاطره را از شهید روحانی "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۱
نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "حمیدرضا اسدالهی"، در خاطرهای از او میگوید: "زمانی که حمیدرضا به خواستگاری من آمده بود، من امام رضا(ع) متوسل شدم و مطمئن بودم که آقا من را در انتخاب مرد خوب برای زندگی کمک خواهد کرد....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۷۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹
عصر پنجشنبه برگزار میشود؛
نوید شاهد_بیست و یکمین کنگره سرداران و ۴۰۰۰ شهید منطقه ۱۷ و آیین عطرافشانی حرم های مطهر شهدای گمنام عصر پنجشنبه از ساعت شانزده و نیم در حرم مطهر شهدای گمنام آستان امامزاده حسن(ع) برگزار می شود.
کد خبر: ۴۹۹۷۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹
نوید شاهد - شهید "غلام داوری" از شهدای هرمزگانی در دوران دفاع مقدس است. برادر شهید در روایتی از خاطرات وی اینطور میگوید: وقتی صدای حاج صادق آهنگران از بلندگوهای ستاد تبلیغات جنگ در کوچه ها و خیابان شنیده می شد گرمی و حرارت خاصی در دل جوانان و شهید داوری بوجود می آمد، همه را مجذوب جبهه و جنگ می کرد. در ادامه خاطرات شهید داوری را می خوانید.
کد خبر: ۴۹۹۶۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹
نوید شاهد _ مادر شهید "سعید تحویلداری" درباره او میگوید: «دوستانش در جبهه میگویند، ناگهان تانک آتش میگیرد و میرود که تانک را خاموش کند، از طرف دشمن خمپارهای شلیک میشود و به پهلویش میخورد و همان جا به شهادت میرسد. در این چهل روزی که در بیابان مانده بود پیکرش سالم...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید "سعید تحویلداری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۶۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹
نوید شاهد _ مادر شهید "هادی ذوالفقاری" درباره او میگوید: «سال بعد از عروج آقا سید علیرضا دوست صمیمی هادی، او همه دوستانش را جمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات سیدعلیرضا مصطفوی چاپ شود. او همه کارها را انجام میداد اما می گفت؛ راضی نیستم اسمی از من به میان آید....» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید "هادی ذوالفقاری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۶۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹
نوید شاهد _ دوست و هم رزم شهید "هادی ذوالفقاری" درباره او میگوید: «در حومه سامرا، ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد، عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی بود و هادی به آرزویش رسید. خبر رسید که هادی ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه دوربین عکاسیاش هیچ چیز دیگری و حتی پیکری از او به جانمانده است. سه روز از شهادت هادی گذشته بود.....» ادامه این خاطره از زبان دوست و هم رزم شهید "هادی ذوالفقاری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۶۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹