عظمت مردان بزرگ در هنگام بلایا معلوم می شود
نوید شاهد ایلام؛ شهید خزل اکبری سال 1335 در خانواده ای مذهبی در روستای خربزان از توابع بخش زرین آباد شهرستان دهلران دیده به جهان گشود. در دوران انقلاب اسلامی ، همراه مردم انقلابی دهلران در تظاهرات عليه رژيم طاغوت شركت فعال داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی اسلحه به دست گرفته و داوطلبانه راهی مرز(چیلات) شد و به پاسداری از مرزهای انقلاب اسلامی پرداخت.
با آغاز تجاوز ارتش بعث عراق به میهن اسلامی براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش، حضرت امام خمینی (ره) ، روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید.
درحالیکه خود در جبهه شور و شیرین مشغول نبرد با دشمن بود دهلران مورد تهاجم دشمن قرار گرفت و اقوام خانواده اش را از دهلران به زرین آباد منتقل و در آنجا زیر چادر، اسکان دادند. شهید بعد از یک مرخصی کوتاه و بازگشت از جبهه خانواده را سرو سامان داد ومجددًا راهی جبهه های نبرد شد، عظمت مردان بزرگ در هنگام بلایا معلوم می شود. در بهمن ماه 61 حادثه ای جانگداز رخ می دهد و شب هنگام در سرمای زمستان اعضای خانواده اش یعنی همسر و سه دخترش (زینب ولیلا وفریده)، به همراه برادرزاده و خواهرزاد ه اش درحالیکه در زیر چادر محل سکونت در خواب بودند دچار آتش سوزی شده، و همگی مظلومانه جان به جان آفرین تسلیم کردند.
زمانی که به شهید اطلاع می دهند و ایشان از جبهه برگشت در مواجه با این مصیبت این چنین می گوید، «جان و مال و زن و فرزند و هستی ام فدای انقلاب و امام» واقعاً قلم عاجز از وصف این دلداگی است اما این مصیبت بزرگ خللی در اراده استوار این بزرگ مرد وارد نکرد بلکه باعث شد که انوار الهی بیش از پیش در وجود وی تابیدن کند، وی بعد از مراسم تدفین همسر و فرزندش علی رغم مخالفت اکثر فامیل هایش دوباره راهی جبهه شد.
ایشان در طول دوران دفاع مقدس رشادت های فراوانی از خود نشان داد و در عملیات های متعددی از جمله فتح المبین، محرم و عملیات های چریکی و نفوذ به خاک عراق شرکت داشتند، سرانجام در عملیات غرورآفرین والفجر 5 در منطقه چنگوله در اولین روز از اسفندماه 1362 به آروزی دیرینه ای خود، فیض عظیم شهادت نایل آمد.
سخنی با شهید از زبان همرزم شهید:
تو را با نماز آسمانی ات با سجده های متبرک شده به تربت سرزمین عاشقان را ستایش می گویم، با تمام وجود ای شهید آسمانی، که سرزمینی را آسمانی کردی دوستت داریم. چگونه می توان این همه ایثار و جوانمردی شما را سپاس گفت آن همه عشق و غرور را که سال ها پیش به عرصه وجود گذاشتید.
