خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «فرجاله چشفر» از شهدای بسیجی استان ایلام است که بهمن ماه 1364 در چنگوله مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پدر گرانقدر این شهید میگوید: «دوست داشتم پسرم در سن پایین ازدواج کند، در تدارک خرید وسایل عروسیاش در بازار بودم که خبر شهادتش را به من دادند و هزینه عروسی پسرم، صرف مراسم فاتحهاش شد.» در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۴۷۷۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
زینب وسیله مادر شهید «بهروز احمدزادهلداری» میگوید: «زمانی که به مرخصی میآمد، به من میگفت: اگر خبر شهادتم را شنیدید برایم گریه نکنید و برای امام حسین(ع) و یاران باوفایش گریه کنید. من امانتی در دست شما بودم که اکنون بسوی صاحب اصلیاش برمیگردم.»
کد خبر: ۵۴۷۷۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴
حاجیه خانم «مشجر مردانه» مادر گرانقدر شهید «هوشنگ روحی» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۴۷۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «عیسی کریمی» میگوید: «از اول انقلابی بود، تو تظاهرات میرفت و اعلامیه توزیع میکرد، داشت وضو میگرفت، نشستیم با هم سحری خوردیم و من رفتم مسجد، موقع برگشت از مسجد دیدم که داره میره.»
کد خبر: ۵۴۷۶۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید قراگوزلو گفت: پدرش بیقرارش بود و طاقت دوری از بهرام را نداشت به طوری که در دومین سالگردش به او پیوست.
کد خبر: ۵۴۷۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «غلام آرمون» میگوید: «غلام بچه عاقل و با معرفتی بود، وقتی اومد خونه شب تا صبح را نخوابید، همش گریه میکرد، گفتم غلام چرا گریه میکنی، گفت دلم برای رفیقام که شهید شدن تنگ شده.»
کد خبر: ۵۴۷۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۲
به کوشش انتشارات «راهیار»
کتاب «منم یه مادرم» نوشته جمعی از نویسندگان توسط انتشارات «راهیار» منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۵۴۷۵۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۲
اسناد افتخار؛
برادر شهید «احمد دهسنگی» میگوید: «بعد از مرخصی زمانی که میخواست به جبهه برود، به او میگفتم: انشاالله بسلامت بروی و برگردی. میگفت: فقط برایم دعا کن شهید بشوم.»
کد خبر: ۵۴۷۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «امیرحسین جمشیدی» میگوید: پسرم هیکل رشیدی و قد بلندی داشت که به جبهه رفت. بعد از هفت سال که پیکرش برگشت، فقط جمجمهاش در تابوت بود و اثری از آن هیکل رشید نبود.
کد خبر: ۵۴۷۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «غلامشاه شادابیپور» میگوید: «عمر شهید کوتاه بود، آدم خوب و عزیزی بود، تو روستا از هر کی بپرسی غیر از این نمیگه، هر چه داشت به ما میبخشید.»
کد خبر: ۵۴۷۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهيد «حمدالله فاضلي» از شهدای استان ایلام است که خرداد ماه 1367 در منطقه عملیاتی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پدر شهید میگوید: از دغدغههای پسرم این بود هیچ وقت دست از یاری اسلام برندارید و دستورات اسلامی را به طور کامل اجرا کنید و از وطن دفاع کنید. در ادامه کلیپ این مصاحبه تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۴۷۱۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید والامقام «احیاء طالبوند» در بیان خاطرات فرزندش میگوید: زمانی که پسرم شهید شد، در تشییع پیکرش بیش از هزار نفر شرکت کردند. تمام آن مردم برای ادای احترام به فرزندم آمده بودند که این موضوع باعث افتخار من شد و افتخار کردم که چنین فرزندی دارم.
کد خبر: ۵۴۷۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «محمد بازماندگانقشمی» میگوید: «بچه خوب، مهربان و خوش اخلاقی بود. خودم کاغذ اعزامش را امضا کردم. روزها به مدرسه میرفت، شبها هم تو روستا تبلیغ میکرد و تو جزیره اعلامیه توزیع میکردند.»
کد خبر: ۵۴۶۷۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمد دریانورد درگهانی» میگوید: «میگفتم فعلا نرو، میگفت برای من فرقی نمیکنه من میروم، به نماز اول وقت مقید بود، هیچ وقت نمازش ترک نمیشد.»
کد خبر: ۵۴۶۵۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمد رضاییقشمی» میگوید: «جنگ که آغاز شد همیشه از جبهه میگفت، تو آزمون کمکهای اولیه از بین مردها فقط پسرم قبول شد، خیلی به نظام علاقه داشت، همیشه میگفت باید به مردم خدمت کنم، یک روز آمد خونه گفت میخواهم به جبهه بروم.»
کد خبر: ۵۴۶۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
همزمان با سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی
همزمان با سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان با همکاری صدا سیما از خاطرات شفاهی 500شهید استان خود رونمایی کرد.
کد خبر: ۵۴۶۴۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا
یوسفعلی صادقی پدر گرانقدر شهید «مسلم صادقی» میگوید: «زمانی که برادران مسلم در جبهه بودند، او نیز طاقت ماندن در خانه را نداشت و مدام در مورد رفتن به جبهه در خانه صحبت میکرد، تا بتواند مرا راضی کند که به جبهه برود. کار روز و شبش گریه و اصرار به رفتن بود. تا اینکه راضی شدم که به جبهه برود. سه ماه در جبهه حضور داشت که به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۴۶۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «آزاد مؤمنی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که آذرماه 1365 به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می گوید: پسرم آرزوی شهادت داشت و خوشحال در راه اسلام جان خود را از دست داد.
کد خبر: ۵۴۶۲۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمد نجفی» میگوید: «شهید گفت میخوام به جبهه بروم، گفتم برو کار کن پدرت تنهاست، ما را رها میکنی و به جبهه میروی؟ چرا میخواهی به جبهه بروی؟، گفت من باید به جبهه بروم، چطور میخواهی فردای قیامت جواب بدهی، گفتم چرا؟، گفت فردای قیامت باید جواب فاطمه زهرا(س) را بدهی.»
کد خبر: ۵۴۶۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا
رجبعلی بوربور پدر شهید «محمود بوربور» در روایتی از فرزند شهیدش میگوید: «زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد، محمود نیز عازم جبهههای حق علیه باطل شد. 22 ماه در جبهه حضور داشت و پس از دلاوریهای فراوان در سال 1360 مفقودالاثر شد. وقتی محمود به شهادت رسید من نیز آرزوی شهادت دارم.»
کد خبر: ۵۴۶۱۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۰