شهید"علیمرد شعبانی" در وصیت نامه خود می‌نویسد: «بیایید سمند تیزپای عشق را زین کنیم چون راهیان کربلای حسینی(ع) این روزها ادامه عاشورا است ما هر روزمان عاشورا است، هر روز هفتاد و دو شهاب عاشق بر روی نی، سرود شهادت می خوانند. این عصر، عصر قیام عاشق است» ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را در نوید شاهد ایلام بخوانید.
 
به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید علیمرد شعبانی فرزند صالح دوم دی ماه 1343 در بخش صالح آباد از توابع شهرستان ایلام دیده به جهان گشود تا مقطع دیپلم تحصیل نمود و بعد از آن به عنوان پاسدار در لشکر حضرت امیر (ع) به عنوان مسئول بازرسی گردان مشغول به خدمت شد و در بیست و نهم خردادماه سال 67 در عملیات چلچراغ توسط منافقین کوردل در منطقه چنگوله به خیل شهدا پیوست. مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح (ع) می‌باشد و از این شهید گرانقدر یک فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار مانده است.

متن وصیت نامه شهید والامقام علیمرد شعبانی

 وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ
به جبهه می روم تا عهد و پیمانی را که در مساجد و خیابان ها با امام خود بستم ادا نمایم
شهادت تصافی نیست، بلکه لیاقتی است که خدا نصیب بندگان صالح خویش می کند.
برای من ناراحت نباشید، بخاطر اسلام ناراحت بشوید که خدایی نخواسته روزی شکست نخورد،با سلام و درود بیکران بر مهدی موعود و نایب برحق امام خمینی و با سلام بر

شهدای راه حق و حقیقت و سلام بر پدر و مادر عزیزم که مرا بزرگ کرده و خون خود را تقدیم اسلام نمودند.
اینجانب بدون هیچگونه زور و اجباری در این راه گام برداشتم و هدفم رسیدن به مقصد الهی که همانا شهادت است.

پشتیبانی از امام امت

ملت شهیدپرور ایران شما را به خون شهدا قسم می دهم که همیشه از مقام رهبری امام امت و همچنین مسئولین مملکتی پشتیبانی کنید و نگذارید که منافقین کوردل

دست اندرکار بشوند و اسلام از دست این ناپاکان ضربه بخورد.
همیشه فرزندانتان را به جبهه بفرستید و از جبهه حمایت کنید، امروزه امام گفته است باید بروم لباس رزم بپوشیم و بر حادثه دل نبدیم، بیایید سمند تیزپای عشق را زین کنیم

چون راهیان کربلای حسینی(ع) این روزها ادامه عاشورا است ما هر روزمان عاشورا است. هر روز هفتاد و دو شهاب عاشق بر روی نی سرود شهادت می خوانند.آسمان هیچوقت

این همه ستاره نداشته است. هیچوقت حسینیه دلمان اینقدر شلوغ نبوده است، این عصر، عصر قیام عاشق است.
خفاش ها می خواهند بین ما و خورشید پرتویی از سیاهی بکشند اما نمی دانند که ما چون ستاره ایم، وقتی که مذهب عشق ما را به فردای خطر می کشاند دیگر نباید به ماندن و بدون دل بندیم.
 
این عصر، عصر قیام عاشق است

پیروی از راه امام حسین(ع)

باید به کاروان حسین(ع) بپیوندیم این دشت ها که سبز و پرطرب ناکند انگار پرچم سبز شهدا را قبای تن کرده اند، این دشت ها همیشه سرسبزند و تا همیشه پر از لاله است و

عَلَم آفتاب در این دشت بر دوش شهدا راست می ماند.
ای نامحرمان عشق بر مرگ سرخ ما اشک تمساح نریزید ما دیریست بر مرگ سرخ خندیده ایم.این خنده آور است که کلاغان  در حصار آهن و سیمان پر کشیدن و مرغان هوا افسوس می خورند. اینان خود لایق افسوس خوردنن.
در گفتار شهدا صداقتی است که در خورشید نیست این حرف را روزی که به جمع آنها بپیوندید بهتر درک می کنید.وقتی لباس ساده و بی آلایش بسیجیان را بپوشید و در جمع عاشقان بسیجی باشید و در نیمه های شب زلال اشک آنان را تماشا گیرید باور می کنید که زندگی جز خوردن و خوابیدن است و آن وقت اگر دلهایتان نپوسیده باشد ماندن را مصیبت می دانند.این ها حقیقتی است که می گویم اینها حتی یک گوشه ای از حکایت شهدا نیست.
دنیا هنوز قدرت اسلام را باور نکرده است باور کنید فردا روشنی در انتظار ماست همه ما کاروانی هستیم که شب جمعه مسیر از زمین تا عرش با پای سر می رود. و کاروان سالار ما هر شب برای ما درس عشق می گوید. شهدا همچون منظومه شهاب می مانند.

 در پایان از پدر ، مادر و برادران و خواهران و همچنین دوستان و آشناییان حلالیت می طلبم و تقاضایی که دارم این است که از پسرم خوب مواظبت کنید و نگذارید به همسر و فرزندم سخت بگذرد و از قول من از تمام کسانی که به گردن من حقی دارند حلالیت می طلبم.
 
منبع: اداره اسناد و انتشارات ، پرونده فرهنگی شهدا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده