نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
خاطره‌‌ای از شهید «محمد ملاح کنگی»
همسر شهید تعریف می‌کند: «گفتم «رضا، رضا» از دیدن ما در آن‌جا تعجب کرد و من فوراً از او پرسیدم «محمد کجاست؟» رضا گفت «شما این‌جا در منطقه چه کار می‌کنید؟ منطقه جنگی است نباید می‌آمدی»»
کد خبر: ۵۵۹۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۱

فردا؛
فردا، به مناسبت بزرگداشت هفته بسیج، مراسم یادبود شهدای دفاع مقدس برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۹۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۳۰

فردا؛
یادواره ۵ شهید روستای قره‌باغ، فردا، دوشنبه، ۲۹ آبان ماه سال جاری برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۹۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۸

خاطره‌‌ای از شهید «منصور حیدراصل»
فرزند شهید تعریف می‌کند: «مادرم برایم تعریف می‌کرد که در خواب، پدرم را ملاقات می‌کند و پدرم به مادرم گفته بود «من در طول مراسم با شما خواهم بود و از همه چیز باخبرم و حتی به شما در پذیرایی مراسم کمک می‌کنم...»»
کد خبر: ۵۵۹۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۸

مادر شهید «سید محمد ترابی» نقل می‌کند: «تمام بدنش تاول داشت و سیاه بود. گفتم: سید محمد! چرا این جوری شدی؟ بی‌اختیار اشک می‌ریختم. گفت: مامان! چرا گریه می‌کنی؟ الآن که حالم خوبه، اگه چند روز پیش منو می‌دیدی چی می‌گفتی؟»
کد خبر: ۵۵۹۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۸

خاطره‌ای از جانباز 70 درصد «غلام کارگر جلابی»
جانباز «غلام کارگر جلابی» تعریف می‌کند: «پس از مدتی عازم جبهه شدم، عملیات شروع شده بود و من هم سوار ماشین بودم که ناگهان ماشین ما بر روی مین رفت و منفجر شد...»
کد خبر: ۵۵۹۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۴

با هدف زنده نگه داشتن یاد شهدا؛
یادواره شهدای شهرک رادکان با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۹۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

شب خاطره به‌مناسبت هفتمین سالروز شهادت شهید خبرنگار محسن خزایی راوی مقاومت با حضور جمعی از خانواده‌های معزز شهدا و ایثارگران، رزمندگان و مسئولان در گلزار شهدای زاهدان برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۹۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

اردوی عملی آمادگی دفاعی دانش‌آموزان مقطع متوسطه اول در گلزار شهدای شهر قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۹۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

قسمت نخست خاطرات شهید «محمدحسین تی‌تی»
خواهر شهید «محمدحسین تی‌تی» نقل می‌کند: «مادرم گفت: یا فاطمه زهرا، پسرم رو از تو می‌خوام. حسین‌جان! چی شده مادر چرا به این روز افتادی؟ ک دفعه دیدم پرستار تندتند علایم حیاتی محمدحسین را گرفت. گفت: مادرجان! بالاخره مهر مادر و بوی مادری کار خودش رو کرد.»
کد خبر: ۵۵۹۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۲

خاطره‌‌ای از شهید «غلام ترکی‌زاده»
مادر شهید تعریف می‌کند: «در یکی از شب‌ها خواب دیدم که همان بانوی قد خمیده و همان دخترها پیش من آمدند و گفتند مادرجان ناراحت نباش و من در جواب گفتم ناراحت نیستم بلکه افتخار می‌کنم که غلام من برای خدا برود.»
کد خبر: ۵۵۹۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۲

خاطره‌‌ای از شهید «حسن رستمی»
پسر عمه و همرزم شهید تعریف می‌کند: «شهید جزء افرادی بود که همیشه در جبهه برای هر کاری داوطلب می‌شد و خودم شاهد بودم که هر وقت فرمانده دستور می‌داد که چه کسی حاضر است برای گشت شناسایی یا کانال زدن برود، شهید همیشه پیش قدم می‌شد و ...»
کد خبر: ۵۵۹۴۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۱

همرزم شهید «علی تمری» تعریف می‌کند: با کومله‌ها درگیر شدیم که از ۱۱ نفرمان، سه نفر شهید، یک نفر زخمی و ۷ نفر سالم دَر رفتیم. زخمی‌ها را با خودمان آوردیم، اما جنازه‌ها را نتوانستیم با خود بیاوریم و جنازه‌ها همان جا ماندند و آن‌ها بالا سر جنازه‌ها آمدند، خلاصی زدند به سر علی که سرش از هم پاشید. ایشان مثل مولای خود امام حسین (ع) بدون غسل دفن شد.
کد خبر: ۵۵۹۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۱

شهید «مهدی تیموری» عاشق جبهه بود و هیچ ترس و واهمه‌ای برای رفتن به جبهه نداشت. می‌گفت، چون جنگ علیه ما شروع شد باید از وطن دفاع کنیم و برای حفظ و ناموس و انقلاب باید پشتیبان رهبر باشیم و به جبهه برویم و دشمن را شکست دهیم.
کد خبر: ۵۵۹۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۰

خاطره‌‌ای از شهید «اسحاق ذاکری»
همسر شهید تعریف می‌کند: «جنازه شهید پیدا نشد و این بیشتر ناراحتم می‌کند ولی وقتی یاد بی‌نشانی و خاموشی قبر بی‌بی دو عالم می‌افتم، قلبم آرام می‌گیرد...»
کد خبر: ۵۵۹۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۰

خاطره‌‌ای از شهید «محمد حسین‌زاده»
همسر شهید تعریف می‌کند: «عاشق شهادت بود و همیشه می‌گفت «دلم می‌خواهد شهید شوم»، من حرف‌هایش را جدی نمی‌گرفتم و ...»
کد خبر: ۵۵۹۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۰

شهید «مطلب حیدری آزادی» بسیار متواضع و فروتن و همچنین بسیار شجاع و نترس بود. حق الناس را رعایت می‌کرد. به ائمه ارادت خاصی داشت. با همه مهربان بود.
کد خبر: ۵۵۹۳۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۸

خاطره شهيد منوچهر الهياری «3»
شهيد «منوچهر الهياری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «پس از اين که مدتی در تهران يعنی در پادگان امام حسين(ع) منطقه‌ای که بايد برويم مشخص شد و مسير ما اهواز بود بلی با چنان شوق و اشتياقی با افکار وارد اهواز شديم که...» قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۹۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۷

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
«من آنقدر از فداکاری‌های تو و دوستانت شنیده‌ام که هیچ‌گاه فداکاری شما را فراموش نکرده‌ام حال می‌خواهم با نوشتن این نامه قسمتی از خوبی‌های تو را پاسخ‌گو باشم ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۹۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۷

شهید «علی الیاسی» وقتی که جنگ شروع شد و امام فرمان دادند لحظه‌ای درنگ نکرد واقعاً تابع ولایت بود و تا پای جان باختن در راه اسلام و قرآن و امام می‌ایستاد و این پیمان را عملی کرد.
کد خبر: ۵۵۹۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۶