گفتگو با مادر شهید معلم «بهنام بختیاری»:
پدر و مادر معلم بودند، پسرشان هم معلم شد. اما تقدیر نوشته بود که بهنام بختیاری، معلم جوان کرجی، آخرین درس زندگیاش را نه در کلاس درس، که در سنگر اسلحهخانه دهلران بدهد. مادرش با چشمانی پر از اشک و دلی پر از غرور میگوید: "رفتنش برای دفاع از وطن، بزرگترین درس وظیفهشناسی بود که به همه شاگردانش داد". حالا در حوالی روز معلم، یاد این شهید معلم زنده تر از همیشه است.
کد خبر: ۵۹۰۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
گفتگو با مادر شهید معلم «بهنام بختیاری»:
پدر و مادر معلم بودند، پسرشان هم معلم شد اما تقدیر نوشته بود که بهنام بختیاری معلم جوان کرجی، آخرین درس زندگیاش را نه در کلاس درس که در سنگر اسلحهخانه دهلران بدهد. مادرش با چشمانی پر از اشک و دلی پر از غرور میگوید: "رفتنش برای دفاع از وطن، بزرگترین درس وظیفهشناسی بود که به همه شاگردانش داد". حالا در حوالی روز معلم، یاد این شهید معلم، زندهتر از همیشه است.
کد خبر: ۵۹۰۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
گفتگو با مادر شهید معلم «بهنام بختیاری»:
پدر و مادر معلم بودند، پسرشان هم معلم شد اما تقدیر نوشته بود که بهنام بختیاری معلم جوان کرجی، آخرین درس زندگیاش را نه در کلاس درس که در سنگر اسلحهخانه دهلران بدهد. مادرش با چشمانی پر از اشک و دلی پر از غرور میگوید: "رفتنش برای دفاع از وطن، بزرگترین درس وظیفهشناسی بود که به همه شاگردانش داد". حالا در حوالی روز معلم، یاد این شهید معلم، زندهتر از همیشه است.
کد خبر: ۵۹۰۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
گفتگو با مادر شهید معلم «بهنام بختیاری»:
پدر و مادر معلم بودند، پسرشان هم معلم شد اما تقدیر نوشته بود که بهنام بختیاری معلم جوان کرجی، آخرین درس زندگیاش را نه در کلاس درس که در سنگر اسلحهخانه دهلران بدهد. مادرش با چشمانی پر از اشک و دلی پر از غرور میگوید: "رفتنش برای دفاع از وطن، بزرگترین درس وظیفهشناسی بود که به همه شاگردانش داد". حالا در حوالی روز معلم، یاد این شهید معلم، زندهتر از همیشه است.
کد خبر: ۵۹۰۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
گفتگو با مادر شهید معلم «بهنام بختیاری»:
پدر و مادر معلم بودند، پسرشان هم معلم شد اما تقدیر نوشته بود که بهنام بختیاری معلم جوان کرجی، آخرین درس زندگیاش را نه در کلاس درس که در سنگر اسلحهخانه دهلران بدهد. مادرش با چشمانی پر از اشک و دلی پر از غرور میگوید: "رفتنش برای دفاع از وطن، بزرگترین درس وظیفهشناسی بود که به همه شاگردانش داد". حالا در حوالی روز معلم، یاد این شهید معلم، زندهتر از همیشه است.
کد خبر: ۵۹۰۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
گفتوگو با مادر شهید عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید ارتشی عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید ارتشی عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش انجام داده است که نه با جنگنده بلکه با دلهای آهنین همرزمانش، از میهن دفاع کرد. این گفتگو را تقدیم مخاطبان می کنیم.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید ارتشی عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش که نه با جنگنده، که با دلهای آهنین همرزمانش از میهن دفاع کردرا تقدیم مخاطبان می کند.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید ارتشی عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش که نه با جنگنده، که با دلهای آهنین همرزمانش از میهن دفاع کردرا تقدیم مخاطبان می کند.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
گفتوگو با مادر شهید ارتشی عبدالله زارعکار؛
نوید شاهد البرز گفتگویی با مادر شهید ارتشی «عبدالله زارعکار»؛ سرباز نیروی هوایی ارتش که نه با جنگنده، که با دلهای آهنین همرزمانش از میهن دفاع کردرا تقدیم مخاطبان می کند.
کد خبر: ۵۸۹۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
مادر شهید صاحب علی اسدی در گفتوگو با نوید شاهد استان قم بیان کرد: فرزندش که به دنیا آمد، حاضر نشد او را در آغوش بگیرد مبادا علاقه به فرزند و مهر پدری مانع رفتنش شود. دخترش هیچگاه او را ندید.
کد خبر: ۵۸۸۷۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۵
گفتگویی با مادر شهید «حمید پوربابایی»
مادر شهید «حمید پوربابایی» میگوید: فرزندم حمید دانشآموز کلاس اول راهنمایی بود. تابستان بود و مدرسهاش تو این ایام تعطیل بود برای همین تصمیم گرفت که به همراه دخترم و دامادم به چابهار برود. هیچکس از این موضوع اطلاع نداشت که برای جبهه به آموزشی بسیج رفته است.
کد خبر: ۵۷۹۰۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۹
گفتگو با مادر شهید «شیرو داوری»
مادر شهید «شیرو داوری» میگوید: بعد از اینکه پسرم به شهادت رسید خودم هم عضو بسیج شدم و در زمان جنگ گاهی اوقات به انداره توانم مقداری خرما، قند و چایی به جبهه میفرستادم، نه فقط من بلکه تمام خانمهایی که عضو بسیج بودند این کار را انجام میدادند.
کد خبر: ۵۷۶۵۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۳
گفتگو با مادر شهید «ابراهیم ذاکری قشمی»
مادر شهید «ابراهیم ذاکری قشمی» در گفتوگویی بیان کرد: «من و پدرش تا موقعی که توانایی داشتیم، سالی 2 یا 3 مرتبه به منطقههای جنگی میرفتیم و دنبالش میگشتیم. پیش هر کسی میرفتم میگفت احتمالاً اسیر شده و به زودی برمیگردد تا اینکه بعد از 16 سال پلاک و استخوانهایش را برایم آوردند.»
کد خبر: ۵۷۲۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۱